ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



لبخندهای میخوش

لبخند های می خوش
کفگیر خورده به ته دیگم  بعداز تو بذل وبخششم گم شد
مانند ریگی در ته دریا افتادم و دریا تلاطم شد
در ظلمت اعماق اقیانوس خورشید یادت زنده ام میکرد
ذهنم مرا درگیر خود کرده این بار یعنی بار چندم شد
از گوش ماهی ها شنیدم که یک رد پا بر ساحل افتاده
در پرس وجوها بعد  فهمیدم ان رد پاهم راهی قم شد
طوفان وگرداب وشب وحشت دریا مرا از عمق خود تف کرد
با بادهای موسمی رفتم انجا که هرروزم توهم شد
پا تا به سر گوشند وهم دردی با خارهای لوت خو کردم
هنگام طوفانها همین اغوش یک باغ سرسبزاز ترحم شد
یک بار دیگر راهی بادم در شهرضا این بار افتادم
باغ انار از غصه ام تب کرد فردا سحر پرازتبسم شد
یاقوتها برشاخه خندیدند گنجشکها در باغ رقصیدند
محصول چینان امدند وغم با ترش و شیرین سهم مردم شد.

 

کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1395/2/20 در ساعت : 14:21:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  364


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,288 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,230,495
logo-samandehi