سلام بر جناب حاج محمدی
شکل گیری یک تفکر نتیجه زایش فکر و تعقل انسان است صرف نظر از اینکه نوع تفکر را ما قبول داشته باشیم یا نه و یا کلا این ایده مبنای منطقی درستی دارد یا نه نمیتواند فقط افریده یک حکومت و قدرت سیاسی باشد
استاد محترم
حکومت ها ان قدر درد سر و مشغله دارند که هرگز نمی توانند سامان دهنده یک ایده و یا تفکر باشند ، قدرت ها بر اساس منافع خود گاهی در نقش حامی و نه بانی در بر خورد با ادیان و تفکرات از خود عملکرد های متفاوت نشان میدهند
اعتقاد به جبر تفکری است که از اصالت انسانی برخوردارست و علمای بسیار بزرگی در دفاع و یا رد آن قلم زده و ساعت ها وقت خود را صرف ان نموده اند
و همین که این تفکر جدی گرفته شده و بزرگانی مثل ملاصدرا مولانا و شهید مطهری به نقد و نظر در این خصوص پرداخته اند پس اصالت داشته است و از یک موضع انسانی تغذیه می شود و فقط نتیجه دست پروردگی یک قدرت حکومتی نیست
نیست(اصالت یک تفکر بر می گردد به اینکه چقدر دغدغه های انسانی و ایدئولوژیک در ان لحاظ شده است و به معنای درست بودن و یا غلط بودن نیست )
و البته کاملا حرف حضرت عالی درست است که از جبر گرایی و این تفکر قدرتی سیاسی مثل بنی امیه دفاع کرده باشند تا سود سیاسی خود را ببرند همانطور که بنی عباس در ابتدا با دفاع از تشیع میخ حکومت خود را کوبیدند و حتی کار تا
جایی پیش رفت که مامون امام رضا (ع) را به جانشینی خود انتخاب کرد
خلط بانی و حامی با یکدیگر باعث تحلیل های غلط می شود و ما خود بزک بدست کسانی می دهیم که سعی می کنند همه ی تحولات فرهنگی را نتیجه ی یا اقتصاد بدانند و یا سیاست که سیاست هم بر می گردد به اقتصاد
اصولا این تفکر که هر ایده ای را دست ساز حکومت و قدرت می داند بر می گردد به فلسفه مارکس و اینکه زیر بنا را این فلسفه اقتصاد میداند و برای تفکرات فرهنگی اصالت قائل نیست
و امروز وظیفه یک فعال فرهنگی این است که احتمال حتی دخالت قدرت سیاسی را در ایجاد یک ایده نادیده بنگرد و با هرپدیده فرهنگی با سنخ فرهنگی روبرو شود چرا که اگر با حربه ی اینکه تفکر تو زاییده نمی دانم کدام قدرت است و یا بانی اش کدام حکومت به مقابله بر خیزیم او هم با حربه ای که خود بدستش داده اید خواهد گفت تفکر تو نیز زاییده فلان حکومت و فلان قدرت سیاسی است و ان وقت ان تفکر غلط از صافی منطق و تعقل فرار خواهد کرد چرا که حرف و حدیث های سیاسی همیشه بر جا بوده است به نحویی که در دوره قاجار درخت درب خانه ای خشک شد و صاحب خانه گفت این کار انگلیس هاست وکسی به او نگفت عقلا باید به این درخت اب می دادی که ندادی
جناب حاج محمدی
تفکر داعش و طالبان نتیجه نوعی ظاهر گرایی به قران است که ریشه های ان به چندین قرن بر می گردد که حقیر اگر فرصت باشد می توانم در مقالی دیگر مفصل به ان بپردازم
متاسفانه جناب سلمانپور بحث را از یک بحث طلبگی به سمت نوعی برخورد نامسالمت جویانه برده و ملاحظات سیاسی را وارد جریان نمودند به نحویی که جریان وارد بحث هایی شد که باز کردن آن صلاح نیست
حقیرهمیشه در بحث های فرهنگی سعی ام بر این است که حب و بغض را کناری نهاده مطلق نگری و هزینه کردن از این و ان را نیز فراموش کنم و با موضوع به شکل یک متن فارغ از مولف و جریانات جانبی برخورد کنم که اتفاقا بهترین و مدرنترین نوع دیالوگ فرهنگی است
امثال جناب سلیمانپور غافل هستند که امروز اگر با تفکرات غلط فقط به صرف اینکه اینها نتیجه فلان قدرت هستند بر خورد شود فردا مناسبات سیاسی عوض می شود هزار چرخ در عالم سیاست اتفاق می افتد و دوباره همان تفکر مسئله می شود و به دلیل اینکه ریشه یابی درستی صورت نگرفته خطر به گونه ای دیگر خود را نشان میدهد
تفکر التقاطی مجاهدین خلق در اوایل دهه چهل در ایران شکل گرفت و همانطور که جناب سلیمانپور با تفکر داعش برخورد سیاسی می کند و او را مورد هجمه قرار می دهد با این تفکر نیز بر خورد سیاسی شد و توسط گروهی از علما بلعکس تایید شد
در همان زمان امام خمینی قید استفاده ابزاری از مجاهدین برای مبارزه با حکومت شاه رازدند و مبناهای این تفکررا مورد چالش قرار داده و زمانی که موسی خیابانی و تقی شهرام نزد امام رفتند و کتاب راه انبیا را که اساس تفکر این گروه تشکیل می دهد برای امام خواندند امام فرمودند تفکرات این گروه به این دلیل و ان دلیل هیچ تناسبی با دین اسلام ندارد
البته جناب سلیمانپور خواهند گفت کار من شعر گفتن است و این موضوع وظیفه علمای دین و کار شبکه چهار تلویزیون است که باید گفت جناب سلیمانپور آن قدر در شعر دست به مستقیم گویی زده اند که مخاطب ناچار وارد حیطه موضوع و رد و قبول می شود و ایشان در خلق اثر خود می توانستند با کمی چاشنی طنز و نه عتاب و هجو و اندکی ملاحظات شعری طوری شعر بگویند که فرصت برای مثل بنده فراهم نشود تا به سمت صدق و کذب بروم
در انجمن ادبی محمد پروین گنابادی شاعر جوانی در یک شعر ازاد گفته بود :ابوبکر بغدادی برای اوباما دست تکان داد در کنار یک جاده و....
این پاره شعر گونه با همه ی ضعف های شعریش ادم را در گیر موضوع نمی کند صدق و کذب هم بر او وارد نمی شود
از لطف حضرت عالی و همچنین شاعر بزرگ عباس خوش عمل که گوشه ی چشمی به مرقومه حقیر داشته اید نهایت تشکر را دارم
پرونده این گفتگو هنوز می تواند باز باشد و حقیر اماده شرکت در بحث هستم