مائيم وبا خيالت هر لحظه درخيالی
هرگز نبوده مارا زين خوبتر خيالی
طاقت نمانده مارا جانان من خدارا
بردار پرده هارا شوری كنيم وحالی
چشمان تو چه مستند پرباده ی الستند
پيمان بسی شكستند مستان لاابالی
فرهاد كوه دردم دل گرم تيشه كردم
نشنيده آه سردم شيرين اين حوالی
چون مژده ی بهاران چون گل به سبزه زاران
چون بوی خوب باران درفصل خشكسالی
گل مانده درجمالت حيران خط وخالت
آيينه ازجمالت گيرد به خود كمالی
ای ماه آسمانی ای عشق جاودانی
يك شب به مهربانی بنما به ما هلالی
يادت چو آب سرريز سرشار از زلالی
و من هميشه لبريز ازكوزه های خالی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/27 در ساعت : 3:56:53
| تعداد مشاهده این شعر :
1178
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.