ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



فریاد ز چارشنبه سوری!

غوغاست میان برزن و کو
سرسام گرفتم از هیاهو
گیرم که نشاط و شادی این است
پس فهم و شعور،این وسط کو؟!
از کثرت دود و بوی باروت
احساس دگر نمی‌کنم بو!
هی فشفشه و ترقه بارد
بر کلّۀ مردمان ز هرسو
پیری دیدم نحیف و لرزان
افتاده ز ترس داخل جو
می‌گفت به ناله چیزهایی
نزدیک شدم،شنیدم از او:
ای داد، شد از کفم صبوری!
فریاد ز چارشنبه‌سوری!

*
گفتم که نصیحتی کنم ناب
یک فرد شرور را در این باب
نزدیک شدم یواش و گفتم:
«ای روی شما چو غنچه شاداب
تفریح بکن ولیک معقول
یک خرده حقوق خلق، دریاب!
کن حال مریض را مراعات
شادی بنما ولی به آداب»
در پاسخ من دو بمب دستی
بنمود به پیش پام پرتاب
بردند مرا مطبّ و آنجا
گفتم به پزشک مغز و اعصاب:
ای داد، شد از کفم صبوری!
فریاد ز چارشنبه‌سوری!

*
افتاده به جان کوی و بازار
یک عده مریض مردم‌آزار
اینسوی یکیش می‌زند جیغ
وآنسوی یکیش می‌کشد جار
در معرض چشم مردم آنگاه
برخی حرکات نابهنجار
ای وای به حال آنکه گردد
در مخمصه‌ای چنین گرفتار
یک عده ولی اگرچه شادند
بس محترمند و نیک‌رفتار
ای درد و بلای این عزیزان
توی سر آن گروه اشرار
القصه هر آنچه ذکر کردم
شرحی بود از وقایع پار
امسال امیدوارم ای دوست
تغییر کند روند این کار
از ما دل هیچکس نرنجد
باشد که دگر نگویم این بار:
ای داد، شد از کفم صبوری!
فریاد ز چارشنبه‌سوری!
کلمات کلیدی این مطلب :  چهارشنبه سوری ، شعر طنز ، سعید سلیمان پور ،

موضوعات :  اجتماعی ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/19 در ساعت : 16:30:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  1142


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خلیل ذکاوت
1393/12/26 در ساعت : 13:21:11
سلام
احسنت
مثل همیشه گرم و گیرا
آفرین سعیدخان
.................................
درود بر شاعر دوست داشتنی مان!
ممنونم از توجه و عنایتت
سرسبز و بهاری باشی برادر
یوسف شیردژم «افق»
1393/12/19 در ساعت : 19:44:36
افتاده به جان کوی و بازار
یک عده مریض مردم‌آزار

سلام آقا سعید طناز !

فریاااااااااااااااااااااااااااد !

زنده باشید
.................................
ای یوسف خوشنام ما خوش می روی بر بام ما!
درود بر جناب شیردژم عزیز
ارادت داریم برادر


حسین وفا
1393/12/19 در ساعت : 19:18:46
با سلام مجدد حضور اساتید گرامی
به نظر من صرف آیین چهارشنبه سوری به روش سنتی هیچ اشکالی نداره و بهانه ایست برای دور هم بودن و کمی شادی آخر سال
ولی با این انفجارها و بمب ها که الان می ترکانند ، شهرها مخصوصا شهرهای بزرگ و کلانشهرها رسما میدان جنگ میشه و واقعا غیر قابل تحمل
دور هم بودن و آجیل خوردن و گفتن و خندیدن و آتش روشن کردن و پریدن از اتش ،، هیچ ربطی به این انفجارها و خرابیها و تلفات و خطراتی که الان مد شده نداره
واقعا ارزش داره بخاطر این کارها کسی بینایی و دست و صورت خودشو از دست بده ؟؟
من که میگم اصلا و ابدا ...
....................................................
کاملا صحیح است.متاسفانه این رسم مانند خیلی رسمهای دیگر به انحراف کشیده شده!

بوالفضول با الهام از شعر زنده یاد اخوان و در احوال و اهوال این روز ،سروده است:
عید آمد و ما خانۀ خود را ترکاندیم!
حمیده پارسافر
1393/12/21 در ساعت : 1:15:50
تفریح بکن ولیک معقول
یک خرده حقوق خلق، دریاب!
کن حال مریض را مراعات
شادی بنما ولی به آداب»

سلام استاد گرامی
زیبا و کاملا مطابق با واقعیت بود.
.
.
.
در پاسخ من دو بمب دستی
بنمود به پیش پام پرتاب
بردند مرا مطبّ و آنجا
گفتم به پزشک مغز و اعصاب:

فقط یک سوال:آیا بعد از انفجار 2 بمب دستی در پیش پا،مستقیمابه مطب مغز واعصاب می روند یا اورژانس و بخش سوانح؟ {لبخند}
.................................................
درود بر سرکارخانم پارسافر
ممنون از لطفتان
بمب دستی هایش استاندارد بوده و فقط صدا تولید می کرده است!البته پزشک مذکور نیز مثل اغلب پزشکان عمومی در کنار مغز و اعصاب، متخصص اورژآنس و سوانح و مناسبتهای سال و سیسمونی و زیبایی و ... هم بوده است! :)
اکرم بهرامچی
1393/12/24 در ساعت : 19:42:40
خیلی خیلی عالی بود
درود بر شما
.............................
درود بر سرکار خانم بهرامچی
از عنایتتان سپاسگزارم
شادمان و کامروا باشید
حسین وفا
1393/12/19 در ساعت : 18:20:59
انصافا خیلی زیبا و قشنگ بود ... مثل همیشه

طنزی رسا و در عین حال تلخ از یک پدیده غلط اندر غلط که آخر سال همه را معذب می کند
در این میان عده ای که در این قضایا آسیب می بینند ( توسط خود یا دیگران ) باید تا آخر عمر تاوان این بی مبالاتی را بدهند

ممنون استاد سلیمان پور عزیز
عالی نوشتید
.................................................
درود بر جناب وفای گرامی
متاسفانه این پدیده از حالت یک جشن خارج و تبدیل شده است به معضلی که زندگی های زیادی را تباه ساخته است.اینکه جناب صفادل می فرمایند آن را مدیریت کنیم.چگونه مدیریت کنیم؟ اگر با شعر فرهنگ سازی کنیم که جشن باستانی را کوبیده ایم!
اگر نیروی انتظامی مثلا چند نفر اراذل و اوباش را که آرامش و حتی جان مردم را نشانه گرفته اند، بازداشت کند.فریادها به هوا خواهد خاست که جمهوری اسلامی مخالف شادی جوانان است!

اشرف گیلانی
1393/12/20 در ساعت : 8:21:29
فریــــــاد فریـــــــــــــــاد فریــــــــــــــــــاد!
................................................
ای داااااااااااد ای داااااااااااد ای دااااااااااااااد!
غمبــــــــــــاد غمبــــــــــــاد غمبــــــــــــاد!

شد سه گانی مشترک! :)
شاد باشید
خدابخش صفادل
1393/12/19 در ساعت : 17:25:13
درود! شعرتان قشنگ بود و استوار. امابیایید هوای این یکی دو جشن بازماند ه ازایران باستان ونیاکان مان را ذاشته باشیم.گناه ازچارشنبه سوری نیست.استفاده ی نادرست ازآن بد است.سعی کنیم این قذرجشن های باستانی مان رانکوبیم.آن هارا مدبریت کنیم.باپوزش!
....................................................
درود بر شاعر شیرین سخن جناب صفادل عزیز
به قربان دل با صفایت شعر بنده نیز که دقیقا فرموده شما را می گفت که:«گناه ازچارشنبه سوری نیست.استفاده ی نادرست ازآن بد است.»
در ضمن کاش در باب مدیریت چهارشنبه سوری راهکارهایی ارائه می فرمودید.چون سالیان سال است که اولیای امور هم در این فکر و عملند و متاسفانه راه به جایی نبرده اند!
محمدمهدی عبدالهی
1393/12/19 در ساعت : 23:19:44
سلام و عرض ادب برادر بسيار بزرگوارم جناب سليمانپور عزيز
درود بر شما
دست مريزاد
بسيار زيبا و كوبنده دغدغه هايي ارزشمند را كه جامعه امروز و جوانان عزيز اين مرز و بوم به علت استفاده نابه جا و نسنجيده هم براي خود و هم براي سايرين يك عمر پشتيباني را به همراه دارد بيان نموديد
هر سنتي اگر درست و صحيح و اصولي استفاده شود پسنديده خواهد بود ولي در غير اينصورت هيچ عقل سليمي نخواهد پذيرفت
همواره شاعر بمانيد و برقرار
توفيق بدرقه راهتان
ياعلي
...........................................................
درود بر جناب عبدالهی عزیز
ضمن تایید فرمایش شما عرض کنم که ما مردمان افراط و تفریطیم!همیشه یا در این ور بام یا آن ور بام درست روی لبه های آن مشغول حفظ تعادلیم و اکثراً نیز می افتیم و با وسط بام کار نداریم!
شاد و کامروا باشی
بازدید امروز : 4,130 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,990,620
logo-samandehi