پیش از این گر خلاف می کردم
بعد از آن اعتراف می کردم
با خودم جای دشمن فرضی
نیمه شب ها مصاف می کردم
در خیابان و کوچه ها دایم
دوری از هرچه داف می کردم!
در شب سرد و بی کسی ، تنها
درد دل با لحاف می کردم !
می شدم تا کلافه در کارم
نخِ خود را کلاف می کردم
یا به مسجد نمی شدم وارد
یا در آن اعتکاف می کردم !
تا که سیمرغ مان به تخم آید
رو سوی کوه قاف می کردم
تازه قبل از تولدم ، بنده
خنده بر بند ناف می کردم !
با همین شعر های بودارم
چه دهن ها که صاف می کردم !
با سرانِ مخالفان ، حتی
دور قبل ائتلاف می کردم ( ۱ )
کاش می شد رئیس اخمو را
قرص خنده شیاف می کردم !
نوک کفشم که پاره شد ، انگشت
داخل هر شکاف می کردم !
بعد از آن هم بنا به تشخیصم
فوری آن را غلاف می کردم
می نشستم به شعر خود ، با شوق
دو سه بیتی اضاف می کردم
سروده : راشد انصاری
پی نوشت : ۱- بالاخره در عالم شعر و شاعری و طنازی نیز باید با مخالفان مدارا کرد .