می خواستم که با تو بخوانم غزل، نشد
چشمت نریخت بر کلماتم عسل، نشد
می خواستم که این غزل تازه ام شود
مانند چشم های تو ضرب المثل ،نشد
وقتی که «روح قدسی حافظ»مدد نکرد
دستی زدم به دامن شیخ اجل نشد
از کوچه باغ نرگس شیراز رد شدم
محصولم از طراوت شان یک بغل نشد
گفتی که سخت زلزله خیز است عشق، حیف
یک لرزه سهم شعر من از این گسل نشد
گفتم که شمعدانی ات از ماه می خرم
یا ترمه ترمه روسری ات از زحل... نشد
این بار نیز خسته سرم گیج می رود
این باز نیز جدول بغرنج حل نشد!
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/17 در ساعت : 12:48:12
| تعداد مشاهده این شعر :
1328
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.