ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قاصدک
باغ با آن نهایتش گویی
به تماشای کوچه دل داده
شاخه های نجیب توتستان
سر دیوار شهر افتاده
این هوا بوی گل نمی خواهد
عطر باران کمی اگر جاریست
صبح زود است و خواب دلچسبش!
در دل اما هوای بیداری است 
باد امروز قاصدک آورد
خبر از پیشواز مهمان است
مثل اسفند دود خواهد شد
انتظاری که رو به پایان است...
این هوا عطر دیگری دارد
تو که از کوچه باغ می آیی
وقت لبخند پر غرورت شد
چون مرا پشت پرده می پایی
می دَوم تا کنار آیینه
گونه هایم ز شرم گلگون شد
مثل این دل که بعد رفتن تو
چون اناری شکفته در خون شد
پشت در ایستاده ام دستت،
روی زنگ است و باز می لرزد
دل من تا قفس گشوده شود
از میان شکاف در پر زد... 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1393/9/9 در ساعت : 14:28:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  790


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1393/9/9 در ساعت : 20:48:18
سلام و عرض ادب خانم كوشكي بزرگوار
درود بر شما
زيبا سروديد،
دست مريزاد
لحظاتتان سرشار از شاعرانه هاي زيبا و به يادماندني باشد،مويد و منصور باشيد
عباس خوش عمل کاشانی
1393/9/10 در ساعت : 9:32:4
درود.شعرت مرا به پستوی خاطرات برد و این یعنی شعر شعرخوبی است....واما اسپند را دود می کنند نه اسفند را که نام ماه آخراست.
بازدید امروز : 13,639 | بازدید دیروز : 22,856 | بازدید کل : 124,693,063
logo-samandehi