گرفتم که دشمن بگیرد سر از تو!
مگر می تواند بگیرد پر از تو؟
که پرواز تو از فرا هم فراتر
فقط مصطفی شد فرا برتر از تو
تو پرواز را طرز دیگر نوشتی
بر آن نیزه ها، در سفر منبر از تو
تو آن آسمانی ترین آسمانی
خدا دل به تو داده اما سر از تو!
زمین عاشق و تشنه افتاده یک سو
زمان می چشد چون عسل باور از تو
تویی رمز بالیدن هر چه خوبی
ندارد جهان گوهری زر تر از تو
خدا نقش عشقی برای بشر زد
که رنگی ندارد بجز احمر از تو
علی وقت رفتن به گوش ات سروده ست:
خدا دوست دارد تنی پرپر از تو!
قیامت چه شوری خدا گفته دارد
قیام ات، قیامت، هلا محشر از تو!
بیست و ششم آبان نود و دو
تاریخ ارسال :
1393/8/11 در ساعت : 17:14:39
| تعداد مشاهده این شعر :
707
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.