ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آسمانی از تمنا برای دخترم (3)
ctrl/cmd+vآسمانی از تمنا                 برای دخترم (3)
 
عید فصل آشتی­ ها شد، نمی ­آیی هنوز
هرچه زخم من شکوفا شد، نمی­ آیی هنوز


آسمان برچید اخم تلخ خود را و بهار
مثل چشمانت فریبا شد، نمی­ آیی هنوز


ای پرستوی مهاجر! چشم من رقص تو را
آسمانی از تمنا شد، نمی ­آیی هنوز


در رگ شب­ های من خواب پریشان جا گرفت
روزهایم نیز یلدا شد، نمی ­آیی هنوز


یک شبِ بی ­روزن و قطبی ­ترین فصل زمین
نام من این­ گونه معنا شد، نمی ­آیی هنوز


تا به جُرم مستی یاد تو تعزیرم کند
درد از هر گوشه پیدا شد، نمی­ آیی هنوز


مثل یک فواره در بُهتِ نگاه عابران
قامتم از اشک برپا شد، نمی ­آیی هنوز


در پی ­ات در کوچه ­های ممتد دلواپسی
چشم من چشم زلیخا شد، نمی ­آیی هنوز!


چون درختِ از درون پوسیده و بی ­ریشه­ ای
فرصتِ مرگم مهیا شد، نمی ­آیی هنوز!
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/16 در ساعت : 15:2:27   |  تعداد مشاهده این شعر :  586


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/11/16 در ساعت : 21:44:46
درودها بر استاد خوش سخن...
امید که سالهای سال سایه ی پدرانه تان بالای سرشان باشد و شاهد خوشبختی شان باشید...
یا علی(ع)
سارا وفایی زاده
1392/11/19 در ساعت : 10:21:41
درود جناب اقتداری

خوش به حال دختری که پدری چون شما دارد

همیشه سایه تان بر سر فرزندانتان
محمدمهدی عبدالهی
1392/11/16 در ساعت : 19:15:58
چون درختِ از درون پوسیده و بی ­ریشه­ ای
فرصتِ مرگم مهیا شد، نمی ­آیی هنوز!

سلام و عرض ادب استاد اقتداري عزيز
بسيار زيبا و حزن انگيز بود
همواره موفق و مويد باشيد و لحظات زندگيتان سرشار از شاعرانه هاي زيبا و دوست داشتني باشد
در پناه امام عصر محفوظ باشيد
يا علي
محمد حسن بذرکار (محب)
1392/11/17 در ساعت : 7:31:48
تا به جُرم مستی یاد تو تعزیرم کند
درد از هر گوشه پیدا شد، نمی­ آیی هنوز...
عال العال ....
باز هم اموختم...
در پناه مولا...
حسین نبی زاده اردکانی
1392/11/16 در ساعت : 19:50:31
سلام و آرزوی سلامتی برای شما و عزیز سفر کرده تان
می رسد روزی ز ره چشم تو روشن می شود
هر کجا باشد یقین او را تو بابایی هنوز
چون دلش غمگین شود یاد آورد از مهر تو
تکیه گاه او یقین بعد از اهورایی هنوز
صمد ذیفر
1392/11/17 در ساعت : 22:26:56
سلام.
درودتان جناب استاد اقتداری عزیز .
این سروده نیز به زیبایی و حس و حال قبلی ها بود .
محزون و انتظاری سخت ... باشد که قبولی آزمونی باشد که گذرانده اید. سلامت و سعادت تان آرزوست..
چون درختِ از درون پوسیده و بی ­ریشه­ ای
فرصتِ مرگم مهیا شد، نمی ­آیی هنوز!
سمیه اکبری
1392/11/28 در ساعت : 13:44:45
یک شبِ بی ­روزن و قطبی ­ترین فصل زمین
نام من این­ گونه معنا شد، نمی ­آیی هنوز

سپاس از سروده ی زیبایتان
حسین احسانی فر
1392/11/16 در ساعت : 17:59:1
درود بر استاد اقتداری بزرگ
بسیار زیبا و جانسوز بود
حظ وافر بردم


مثل یک فواره در بُهتِ نگاه عابران
قامتم از اشک برپا شد، نمی ­آیی هنوز
محمدرضا جعفری
1392/11/16 در ساعت : 22:22:37
با سلام
احسنت
استادانه و دارای حس خوبی بود
خیلی مرا به فکر فرو برد
جمع اضداد
یا نقطه ای زرین بر تارک شب
در هر صورت انسان را به تفکر وامیدارد
التماس دعا
راشین گوهرشاهی
1392/11/19 در ساعت : 11:3:11
درود
اي كاش فصل آمدن نزديك باشد...
بازدید امروز : 5,160 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,991,650
logo-samandehi