دعا
آفریدی آدم و حوا و...
بسیار آدم و حوای دیگر را
یکی هم زان میان
فرزند من
که گرچه ما ز زایش تا بپروردن
هماره یار و هم دلدار وی ، شاید ؛ که باشیم...
هلا ای آفرینشگر هماره!
ز ذرّه آفرینی ، پرورش ،
تا زایش ِ بس ذرّه ای پیوسته با سامان
تویی هستی ده.
تویی هستی دهی ، کو ؛
ما و او را آفریده ست.
ز هیچ آفرینا!
شگرفا!
ز ناچیزانه ذره تا به نیکو آفرینش
پرتگاه ِ بس شگرفی
از زمین تا آسمان ست.
غلط گفتم
ببخشا فرزه را ؛
مانا؛ غلط گفتم
به یک فرمان "شو. شد" هم زمین ؛ هم آسمان بسته ست.
هلا ای بس شگفت آورتر از،
هر بیکرانی، هر؛ شگرفی، هر؛ شگفتی
هلا ای آنکه نزدش سخت و آسان هردو یکسان ست و آسان
هلا ای بس توانا تر از آنچ آید به پندار
ورا دریاب
بیش ازپیش
شگفتی آفرینا!
شگفتا که تویی!
مهدی فرزه (میم . مژده رسان)
==================================
شعر آیینی ما پر شده از مسلخ و سر
نه ز آیات و احادیث ؛ نشانی ست دگر
بعضی گویند بیا ؛ بعض دگر نیز ؛ نیا
آمدن ؛ نآمدنی نیست ؛ به دستور مگر
مهدی فرزه (میم . مژده رسان)
=====================================
پردیسِ پرندگان
پرندگان
حتی قفسی بی در را
به آشیان
برنمی گزینند.
تنها برای باد
شاخ و قفس یکی ست.
پرنده،
حتی از پَر و پنبه
در هیچ قفس
حتی قفسی بی در
مباد
زیرا قفس
یاد آور "زندان" ست.
روان های پرنده های قفسی
و پرنده های رها
بال در بال
بر بال باد
از شاخه ای به قفس
وز قفسی به شاخه پر می کشند
با شادی و شوخی و چکاچاک.
-: "به به !
پردیس ِ پرندگان چه زیباست."
89/3/12
مهدی فرزه (میم . مژده رسان)
=====================================
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/14 در ساعت : 8:12:7
| تعداد مشاهده این شعر :
949
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.