ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سپيد
اكنون چه قدر به ماه نزديكم. به خورشيد هم.
اين جا...
همين بالاي بالا...
همين جايي كه هرچه نگاه مي كني، همه چيز غبار آلود است،
همه چيز در پس اين ابرهاي به هم فشرده گم است...
پنهان است...
به خواب مي ماند...
انگار با كفشي از حرير، از لابه لاي ابرها مي گذري...
آن جا...
همين چند قدم آن ورتر.
تلاقي آبي سفيد اين آسمان نيلي...
بن بست دوم...
سمت راست...
خانه ي فصل هاست.
تابستان و پاييز گوشه اي نشسته اند و سر به سر زمستان مي گذارند و صداي خنده هاي شان گوش ابرها را پر كرده.
به جز بهار كه فعلا اين جاست... باقي همه دور هم جمعند.
هراز گاهي ياد بهار مي افتند و جايش را خالي مي كنند.
در گوشه اي اما، ابر كوچكي تنها نشسته و با حسرت به اين منظره مي نگرد.
دوست دارد كسي از ميان ابرها بيايد و او را ببرد.
به آن جايي كه ديگر همه چيز را آبي ببيند.
دلش نگيرد...
دلش نخواهد كه برگردد...
دلش خواست هم نگذارند برگردد...!
همان جا بماند.
بماند، تا آن قدربزرگ شود كه اجازه ي باران شدن را بگيرد.
آري...
اوهمه ي عمر، از لذت بزرگ شدن و باران شدن شنيده و حالا مي خواهد به آن اوج برسد.
 
در خواب هايش هميشه  باران مي شود و به دريا مي ريزد.
او عاشق درياست...
دلش مي خواهد در دريا حل شود!
بشود جزيي از دريا...
برود به اعماق دريا تا قصه هاي پدربزرگ ها را كه باران شده و به دريا رفته اند و دوباره به بالا برگشته اند را ، با چشم خود ببيند.
دلش مرواريد مي خواهد...
دوست دارد براي يك بارهم كه شده ،عروس دريايي را ببيند.
اما گاهي فكر مي كند،اگر رفت و دلش نخواست برگردد، با دل تنگي اش براي آسمان چه كند؟
نگاهي به اطراف مي اندازد...
چه قدر همه چيز سپيد است...
پاك است...
آبي است...
نه...!
بيش تر كه فكر مي كند، ته دلش چيزي تكان مي خورد!
اشك درچشمانش مي لغزد و از صورت سپيدش پايين مي ريزد...
آري...
باران شدن همين است...
كافي است، دلت بخواهد و بباري...
بي اراده باران مي شود و
انگشتان سردش، دستان گرم دريا را  لمس مي كند و...
ديگر آرزويي ندارد...
 
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  سپید ، ماه ، خورشید ،

موضوعات :  نثر ادبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/1 در ساعت : 16:12:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  690


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  شعردری     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سايت ادبي شعردري ، مقدم شما اديب و شاعر گرانقدر را گلباران مي نمايد . http://sheredari.ir http://sheredari.ir
حسین نبی زاده اردکانی
1392/11/1 در ساعت : 18:55:5
كافي است، دلت بخواهد و بباري...
....
درود ،سروده تان زیبا بود.
راحله ندافی مقدم
1392/11/1 در ساعت : 22:50:1
درودد بزرگوار

زیبا خواندید.متشکرم
محمدمهدی عبدالهی
1392/11/1 در ساعت : 17:26:8
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما
موفق باشيد
راحله ندافی مقدم
1392/11/1 در ساعت : 17:37:15
با درود فراوان

سپاس دوست عزیز

پاینده باشید
مجتبی اصغری فرزقی
1392/11/2 در ساعت : 11:50:1
سلام سركار خانم

كار شما را خواندم

جاي نقد دارد كه بعدا خدمت خواهم رسيد

اطناب و بلندي شعر به اندازه آن نيست و كوتاه شعر نيز به كوتاهي آن

مي شد ...

موفق باشيد

اصغري فرزقي (كيان)
آدرس وبلاگم

شعرنوپيراهني درباد
راحله ندافی مقدم
1392/11/2 در ساعت : 14:11:30
سلام جناب اصغری

ممنون که نقدم می کنید.
پاینده باشید
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/11/1 در ساعت : 23:21:30
بی تعارف بگویم... بسیار زیبا دیدم!
موید باشید و نویسا
و سلام
راحله ندافی مقدم
1392/11/2 در ساعت : 10:9:22
درود جناب افخمی
لطف دارید...ممنونم.
پاینده باشید
صمد ذیفر
1392/11/2 در ساعت : 0:44:12
سلام .
درود بر شما بانو .
زیبا بود . ابر کوچک با این امید و نگاه زیبا به آینده به یقین پر باران و دریایی می شود .
موفق باشید انشاء الله.

آري...
باران شدن همين است...
كافي است، دلت بخواهد و بباري...
بي اراده باران مي شود و
انگشتان سردش، دستان گرم دريا را لمس مي كند و...
ديگر آرزويي ندارد...
راحله ندافی مقدم
1392/11/2 در ساعت : 10:8:3
سلام استادذیفر
بسیار سپاسگذارم از الطافتان
پیروزباشید
شبنم فرضی زاده
1393/9/21 در ساعت : 13:59:38
کارزیبایی بود بانوجان
راحله ندافی مقدم
1393/9/21 در ساعت : 23:1:10
سپاس از نگاه زیبای شما عزیز
التماس دعا
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 7 روز و 23 ساعت و 59 دقیقه و 34 ثانیه است همراه شماییم 455414374.052 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 1,275 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,413,453
logo-samandehi