ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حرفی با ساعد و سهیل و افشین
دوستان شاعر قدیمی من ساعد باقری و سهیل محمودی و افشین علاء!

نمی دانم یادتان هست یا نه که اساسنامه ی خانه ی شاعران را من و یک نفر دیگر نوشتیم در خانه ی مشفق کاشانی در حدود شاید پانزده بیست سال قبل. نیت مان نیت خیری بود که کاری کنیم برای شاعران انقلاب بخصوص آنان که مشکلات مالی دارند و نمی توانند کتابشان را حتی چاپ کنند. بسیاری شان سرپناهی ندارند و شغل و بیمه ای نیز هم. آن وعده ها تا هنوز جامه عمل نپوشیده و خانه ی شاعران ایران همان طور که خودتان و دیگران هم می دانید در اصل تعلق خاطری به مشکلات شاعران ندارد و در راستای برطرف کردن مشکلات صنفی شاعران گام برنمی دارد. در جریان انتخابات سال 88 هم عملا این خانه مشارکتی جدی در جریانات سیاسی روز داشت و عملا به دفاع و شعرگفتن برای جریان راه سبز  تبدیل شد در صورتی که این خانه آمده بود تا مشکلات معیشتی شاعران را حل کند. در همان سال هایی که بنده مسئولیت کانون های ادبی فرهنگسراهای تهران را در زمان تصدی جناب آقای زم برعهده داشتم چند بار شخص آقای زم به من گفت برو و این خانه را بگیر و با حضور دیگر شاعران اداره کن که من به خاطر حضور شخص قیصر و برخی از شما بزرگواران هرگز به این سخن ایشان جامه عمل نپوشاندم اما همان طور که می دانید با رفتن قیصر هیچ اتفاق تازه ای در انجمن نیفتاد. حتی جناب محمدرضا عبدالملکیان هم به دلیل بسته بودن دایره ی فعالیت تان و عدم انتخابات ازاد خود را ماه هاست که از شما کنار کشیده و دیگر به خانه شاعران نمی آید. افرادی را هم که شما مدنظر دارید به حلقه ی کوچک مدیریتی خود اضافه کنید اکثرشان افرادی پیر و بی تحرک و به دور از ماجرای مشکلات شاعران هستند و برخی شان کسانی هستند که بیش از دو دهه است که اصلا شعری نگفته اند و کتابی منتشر نکرده اند. به عنوان یک شاعری که در متن جامعه زندگی می کنم و با شاعران بسیاری ارتباط دارم هر روز بسیاری از شاعران جوان جویای کار و دارای مشکلات بسیار به سراغم می آیند و حواله کردن آنان به خانه شاعران و انجمن شاعران ایران هم صدالبته کار بیهوده ای ست زیرا که بارها آنها را به شمایان حواله داده ام و هرگز پاسخی و حتی همدلی یی نیز دریافت نکرده اند. کاش یک بار در همه ی این سالها تلفنی هم به من می زدید و دعوتی می کردید و می گفتید بیاییم ساعتی کنار هم بنشینیم و برای مشکلات بی اندازه ی این همه شاعر جوان و پیر و تهرانی و شهرستانی کاری کنیم. سراغ چاره ای باشیم. به تنهایی این همه سال بسیاری از مشکلات شاعران را با نامه نوشتن به این و آن و عجز و التماس از این مقام و آن مقام حل کردم در حالی که شما مشغول انتخابات جناح سیاسی این و آن بودید. در جریان فتنه ی سال 88 به تنهایی بیش از 5000 فحش و ناسزا از این و آن خوردم که هنوز همه ی آن یادداشت های پر از لطف و مهر را دارم و خوشوقتم که در میان آن ها فرزندان برخی از شما نیز مرا با الفاظ رکیک نواختند. ( اگر خواستید بفرمایید اصل فحش ها را خصوصی برایتان بفرستم). به هر حال در هفته های اخیر هم نوازش های چندی از سوی برخی از شما بزرگواران چه در اخبار خبرگزاری ها و چه در نشریه مهرنامه به بنده و حوزه هنری که من مسئول ادبی آن هستم نثار شد و من هم درست در روزی که سالگرد شاعری آزاده و معلمی دردکشیده از نسل بچه های مستضعف انقلاب بود بغضم ترکید و اشاره ای به کسانی کردم که در کمال آزادگی و سادگی اتهام شاعر دولتی بودن را نثارشان می کنند. در میان صحبت هایم البته اشارات تربیتی هم به دو یادگار سلمان - رسول و رابعه- داشتم  و سخنی گفتم که هر فرزندی باید پدرش را کوچک نکند بخصوص که ان پدر از سرمایه ها و از مفاخر شعر انقلاب باشد این را البته با کمال مهربانی و دلسوزی گفتم و یک بار هم نیم ساعتی تلفنی به رسول گفتم و بیشتر گلایه ام این بود که مهمانان خارجی مهمان تو و پدرت بودند تو اگر حتی به من فحاشی هم کنی ناراحت نمی شوم اما جلوی چهار تا مهمان خارجی که خیلی شان مسلمان هم نبودند کاش حرمت ایرانی بودن و مسلمان بودنمان را حفظ می کردیم. همین را گفتم و والسلام و این که اگر پدر شما احترامی دارد در میان ما به خاطر شاعر انقلاب بودنش است  چون 95 درصد شعرهای پدرت سلمان شعر انقلاب است. همین را شما - سهیل و ساعد بهانه کردید که وای و ای وای و صد وای که امنیت بچه های سلمان به خطر افتاد و الان اصحاب حزب الله می روند در خانه شان و فردا امنیت شغلی ندارند و هزارگونه حرف دیگر. اصلا هم چنین نیست فرزندان سلمان اگر عمویی به نام سهیل و ساعد داشته باشند مطمئن باشید عموی دیگری هم دارند که از دور مراقب شان است و دغدغه شان را دارد و برایش به اندازه فرزندان خودش عزیزند. گفتم که امنیت شغلی و جانی ان عزیزان با من. شما نگران این هستید که من یک نکته ی اخلاقیث و تربیتی را نگویم. البته من عین عبارت یکی از شاعران را در مورد شما از سر ناراحتی تکرار کردم و این هم در پاسخ مصاحبه ی برادرم افشین اعلا بود که نوشته بود: ما عوض نشدیم انان عوض شدند !! کاش تعبیر بهتری از این حرف می کردم و کاش می فهمیدم که این مسئول ادبی مجله تیتر مناقشه برانگیزی را انتخاب کرده که چندان هم مقصود جناب اعلا را نمی رسانده . به هر حال می شد تعبیر بهتری از این سخن داشت و بدا به من که همان سخن دوست شاعرمان را تکرار کردم و سخنی بود که از دهانم پرید و بحث عوض کردن  زنان و خانه هایشان را  ناخواسته و از سر ناراحتی بر زبان راندم. من این تکه از سخنم  را پس می گیرم. این حرف حرف من نبود سخنی بود ناسنجیده که برخی از سخنان برحق مرا نیز تحت شعاع قرار داد . شما چه بخواهید و چه نخواهید چه به خاطر شعرها و حرفهایی که در سایت ها و فیس بوک ها و اینجا و انجا بر ضد من بر زبان رانده اید معذرت بخواهید یا نخواهید من به خاطر این تکه از سخنم از شما سه بزرگوار عذر می خواهم. 

دوستان حکایت می کنند که چند سال قبل در شورای موسیقی به گمانم رادیو کسی آمد در حضور اسماعیل امینی و سهیل محمودی و چند نفر دیگر شعری بر ضد من خواند. سهیل به او اعتراض کرد که زود از اینجا برو که نمی خواهم ببینمت. به این می گویند مردانگی و لوطی گری. دوست دیگری می گفت سهیل همین روزها در فیس بوکش شعری از شاعری جوان را بر علیه تو نشر کرده . شعر را به من نشان داد. تاسف خوردم. نه برای آن شاعر و نه برای لوطی سهیل بلکه به خاطر این که شعرش بسیار سست بود و ای کاش لااقل شعری محکم و قوی می سرود که تشویقش می کردم. در این روزهای اخیر قسمت من سه چهار شعر از نوع نوازش !!! بوده است و دردا و دریغا که همه شان به نوعی سست و شل و ول بودند. کاش لااقل زحمت سرودن یک شعر نوازشگرانه را یکی از بزرگان می کشید. 

بگذریم. من در همان مجلس شما را به مناظره دعوت کردم. شما سه نفر یا  بیشتر  من تک و تنها. اگر هم پذیرفتید من باب تنها نبودن و توازن یکی از دوستان شاعرم - مثلا امیری اسفندقه هم با من باشد. بنشینیم و درد دل کنیم و به اندازه ی چندین و چند ساعت با حضور دیگر شاعران و خبرنگاران و یا در خلوت و تنهایی سخن بگوییم و بحث و مناظره کنیم . البته اخرش می ماند ماجرای اساسنامه خانه شاعران و مشکلات صنفی شعرا که من از این یکی کوتاه نمی آیم. اگر من و شما دغدغه ی بزرگی نداریم و این همه مشکلات را نمی بینیم بیایید محترمانه این خانه چندین و چند میلیاردی را با تمام بودجه هایش به کسانی که دغدغه های بزرگتری از من و شما دارند بسپاریم. به این می گویند عمل خداپسندانه.  می دانم که پشت گوش نمی اندازید.


موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/5 در ساعت : 2:38:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  2440

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیدرضا اقبالدوست
1392/10/5 در ساعت : 10:54:19
کاش می شد یکجایی این مسئله را پاک کرد کاش می شد از این همه مصیبت درس بگیریم و تکرارش نکنیم اتفاقات 88 دامنگیر بسیاری از بزرگان هم شده است شخصیت های سیاسی مذهبی هنری و روشنفکری و تقصیرها و کوتاهی های بسیاری که به ندرت می توان کسی را یافت که گرفتار نشده باشد و واقعا عنوان فتنه برازنده ی آن اتفاقات بود که کم یا زیاد به هر چند طرف می چسبد ...... خواستم بگویم از ماندلا درس بگیریم دیدم ماجرای درس اخلاق پیامبر اکرم در فتح فکه پیش روی ماست /شاد و سلامت باشید
داود نصیری
1392/10/5 در ساعت : 14:20:19
با سلام خدمت استاد عزيز
جناب غزوه عزيز تر از جان،
من از اين پيامد و بگومگوهاي رسانه‌اي بسيار ناراحت شدم و احساس ميكنم همه‌ي آنهايي هم كه دل در گرو انقلاب دارند غمگينند. با پيشنهاد آخرتان كاملا موافقم بهتر است كه اين سخنرانيها و جواب هم دادن ها از طريق خبرگزاريها را به يك جلسه صريح و بي پرده و در يك محيط اسلامي و انساني تبديل كنيد. مردم خود سره را از ناسره تشخيص ميدهند. يا علي
سجاد شاکری
1392/10/6 در ساعت : 1:26:11
رحم نکردن شاعران سالخورده ی فیس بوک نشین به شاعران سالنَخورده ی اینجا نشین، از نشانه های آخر الزمان نیست آیا؟!
شبنم فرضی زاده
1392/10/5 در ساعت : 9:52:35
درود
...وحرف هایی که ازجنس بزرگیست
بزرگی درست مثل خودش
محمدمهدی عبدالهی
1392/10/5 در ساعت : 10:12:20
سلام و درود بیکران بر استاد قزوه عزیز و احساسات پاک و دغدغه های به حقش
درود....
علی گیاهی
1392/10/5 در ساعت : 12:10:24

درود بر حضرت قزوه گرانقدر

استاد شعر انقلاب

/ طول عمر شما آرزوی قلبی ماست
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/10/5 در ساعت : 13:46:28
با عرض سلام و ارادت خدمت تمامی آزاد مردان و آزاداندیشان ولایتمدار و انقلابی...
شکی نیست که نخبگان و اندیشمندان و بطور کلی قشر فرهیخته ی هر جامعه در اعتلا و یا - خدای ناکرده - انحطاط آن جامعه نقشی محوری دارند.
از طرفی تشکیل "گروههای داخلی" در هر جامعه و سازمان و... اجتناب ناپذیر است که در علم مدیریت به آن " internal teams " می گویند (از اینکه به ناچار تعبیر لاتین بکار بردم پوزش میطلبم)
جامعه ی ما نیز مستثنی نیست و طبعاً دارای "گروههای داخلی" و جناحهای مختلف می باشد و چه بسا وجود این گروههای داخلی باعث پیشرفت و اعتلای جامعه نیز بشود مشروط بر اینکه هیچ جناح و گروهی در اِعمال نظرات و سلایق خود "افراط" نکنند .
همه باید این را بدانیم که از اختلافات و اردوکشی ها تنها کسی که سود می بَرَد دشمنان قسم خورده ی این مرز و بوم و این انقلاب مردمی و اسلامی خواهند بود که قصد دارند ابتدا فرهیختگان و مبارزین را به گوشه گیری واداشته از صحنه بیرون کنند...
لذا در این برهه از زمان اتحاد و همدلی و تعامل منطقی و با احترام و محبت آمیز وظیفه ی آحاد جامعه است...
عذر خواهی در برابر دوست نه تنها از قدر انسان نمی کاهد که عین عزّت و بزرگواریست و لذا بر خود فرض می دانم این عزّت و بزرگواری را به استاد قزوه ی عزیز تبریک عرض کنم.
امید است که با همدلی و هم اندیشی بزرگان و زعمای قوم، نابسامانی های احتمالی این سامان، سامان بگیرد و شاهد پیشرفت کشور عزیزمان در تمامی زمینه های دینی و فرهنگی و اجتماعی و صنعتی و اقتصادی و... باشیم.
یا علی(ع)
بهناز دهقان
1392/10/5 در ساعت : 18:31:12
سلام
حرف هایتان بوی درد داشت.
/
خدا قوت استاد...
علی عبداللهی
1392/10/6 در ساعت : 18:13:54
سر بسته بگویم از خودم نیز بله
چاقویِ ریا به زهدِ خود تیز بله
حرفی زده ام که گفته بودی بر من
آتش نکشم بر دلِ ناچیز بله
عبدالله عمیدی
1392/10/5 در ساعت : 23:7:8
سلام
به محضر استاد ارجمندم آقای قزوه عرض کنم، مداحی اهل دل و دیده می گفت: به مادرم عرض کردم اذیتم می کنند و مادرم فرمود: نمی تونی برا اربابت سنگ بخوری برو بشین خونه و از این کار دست بکش.
و حقیر عرض می کنم خوش به حال شما بزرگوار که توفیق در میدان بودن و سنگ خوردن را دارید و نوش جانت.
چون این سنگ خوردن ها نصیب هر کس نمی شود.
علی برزگری خانقاه (تنها)
1392/10/5 در ساعت : 5:9:27
من کبوتر اسیر در قفس را بیشتر دوست دارم
تا آن کبوتری که فکر می کند اسیر است
و نمی پرد ...
ای کاش بال داشتم تا آسمان پروازش را از او بگیرم ... تنها
درد ما این جماعت هستند که فکر می کنند برای آزادی مبارزه می کنند فقط فکر می کنند توهم آنها همیشگی است
سعید تاج محمدی
1392/10/5 در ساعت : 11:44:33
سلام استاد خصوصی+ اگر صلاح دیدید عمومی اش کنید:
-------------------------------
عرض ادب
اعمال انجمن شاعران ایران مصداق آن شخصی است که با داد و فریاد به بقیه می گوید داد نزنید!
چند وقت پیش در موسسه شان برنامه ای برای سید حسن گرفته بودند که آقی باقری با طعنه گفته بود: "دیگران می خواهند سید حسن را منحصر به خود کنند و سید حسن را نمی شود مال خود کرد و از او بهره برداری کرد!"
حال طنز مسئله اینجاست که باید از ایشان پرسید خود شما همین الان (لحظه ی ایراد این سخنان) در حال چه کاری هستید؟آیا برگزاری مراسم یادبود و چاپ جدید کتاب های سید حسن مرحوم کاری جز تلاش برای از آن خود کردن و بهره برداری از این شاعر انقلاب است؟!
آقای کاکایی جایی گفته بود عرصه ی مورد علاقه ی حاکمیت از عقلا خالی شده و حکومت مجبور به پرورش پوپولست شده!
یعنی از نظر آقای کاکایی همه ی شاعران فعلی و فعال انقلاب (جسارتاً) بی عقل و پوپولیست یا به عبارت بهتر هوچی هستند!
حالا برای من جوان سئال پیش میآید که رفتار و گفتار دوستان ایشان(به تعبیر ایشان:عقلا) در دیدار با وزیر فرهنگ و ارشاد(جنتی) چیزی جز هوچی گری و لمپنیزم بوده؟
البته از افرادی که در فتنه ی 88 اکثریت مردم را بی عقل و ساندیس خور و سیب زمینی پرست می خواندند بعید نیست که این همه شاعر جوان و پویای عرصه ی شعر انقلاب(یا به قول آقای کاکایی:عرصه ی مورد علاقه ی حکومت) و پیشکسوتان متفکری مثل استاد میرشکاک و علی معلم و... را پوپولیست و خارج از دایره ی عقلا بدانند!
خانم راکعی قبل از انتخابات امسال گفته بودند که مشغول کار سیاسی خودشان هستند و اعضای انجمن هم فعلاً مشغول کار سیاسی اند و به شعر کاری ندارند و امروز از جشنواره فجر و سیاسی کاری گله می کنند!
در مورد آقای محمودی هم که حیف وقت من و شماست که صرف بیان نکات متناقض وخنده دار بیانات و اعمال ایشان شود!
قبلاً در مقاله ای در سایت گفته بودم که شعر مستقل و غیر وابسته از نظر این قشر یعنی هر چی ایشان دلشان می خواهد. یعنی اگر سران سیاسی اصلاحات به جلسات انجمن شاعران ایران می رود یک حرکت فرهنگی است ولی اگر مثلاً آقای حداد با گروهی عکس یادگاری گرفت آن گروه وابسته و غیر مستقل اند.اگر شاعری برای ربنای شجریان و نماز جمعه ی آقای هاشمی شعر گفت خیلی خوب است و آزاده است ولی اگر کسی برای شهدای هسته ای یا رهبری مجاهد انقلاب بیتی گفت ناشاعر و درباری است!
آقای دکتر قزوه! من جوان از این قشر خیلی دل پری دارم و بیشتر ناراحت می شوم وقتی می بینم برخی کارها را این گروه پیش قدم می شوند و گاهی از طرف شاعران انقلاب و بزرگترهای ما به این گروه توجه های ویژه می شود و انگار نه انگار این ها چه کرده اند و می کنند با آرمان های انقلاب اسلامی.
آیت الله جوادی آملی می گفتند: جهنم در کل نظام هستی باعث رحمت و خیر است.
بودن این گرو ها هم دلیلی است تا اجازه ندهد ما از پرورش نسل آرمانگرای شعر انقلاب و جوانان قوی و مبارزه و انتصار غافل شویم و سرگرم حواشی وقت گیر و فرعی شویم.
جمعیت ارباب وفا مگسلد از هم...
وحیده افضلی
1392/10/5 در ساعت : 15:58:3
درود بر علیرضا قزوه و بزرگواری هایش

کاش بفهمند ...
محمد شکری فرد
1392/10/6 در ساعت : 17:47:35
درود استاد.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 12 روز و 16 ساعت و 17 دقیقه و 23 ثانیه است همراه شماییم 455818643.621 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 6,793 | بازدید دیروز : 14,305 | بازدید کل : 123,453,080
logo-samandehi