ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پاییز
یکی از چهارپاره های قدیمی ام را که حاصل ایام نوجوانی است و جایی نخوانده بودم، دوستی شنید و پسندید. برای خاطر آن دوست و تقدیم به شما.



تا آسمان برای زمین قصه ای نداشت
خورشید خسته بود و زمین خواب خوش ندید
آن روز رنگ از رخ گلها پریده بود
روزی که ابر آمد و پاییز سر رسید...

پاییز فصل کوتهی از قصه های خواب 
در گوش های سبز زمین نم نمک سرود
در خواب رفت خاک پس از آنکه آسمان
آرام و نرم نرم بر این قصه لب گشود

این ماجرای سیلی باد است و اشک ابر
بر گونه های خشک و چروکیدۀ چنار
تصویری از ورق ورق دفتر گلی
تا قد کشید قامت بیجان جویبار

اینبار داستان غروبی پس از سکوت 
می خوانَد و بلور افق آب می شود
غمگین ترین حکایت پاییز خوانده شد
دیگر دو چشم پنجره بی تاب می شود

شب بود و باد فصل خودش را مرور کرد
هوهو! ترانه های پریشان و بی امان
می خواند باز از گذر کوچه های عمر
دامن کشید کولی آواره خزان...
کلمات کلیدی این مطلب :  پاییز ،

موضوعات :  ترانه ، کودکانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/1 در ساعت : 8:25:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  1288


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  ش     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
بوووووووووووووووس.میگم خفنی باورنکن!!!!
نام ارسال کننده :  محمد     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
پروین گونه سروده اید
صمد ذیفر
1392/10/1 در ساعت : 18:2:58
سلام.
درودتان بانو کوشکی گرامی.
بسیار ظریف و زیبا ست . دستمریزاد .
طبع شاعرانه تان پایدار.

اینبار داستان غروبی پس از سکوت
می خوانَد و بلور افق آب می شود
غمگین ترین حکایت پاییز خوانده شد
دیگر دو چشم پنجره بی تاب می شود
رضا محمدصالحی
1392/10/1 در ساعت : 9:57:15
سلام

زیبا بود

درود بر شما
محمدمهدی عبدالهی
1392/10/1 در ساعت : 8:37:34
سلام و عرض ادب بزرگوار
لذت بردم از سروده دلنشينتان
موفق و مويد باشيد
حبیب حاجی پور
1392/10/1 در ساعت : 20:41:2
غمگین ترین حکایت پاییز خوانده شد
خیلی خوب بود!
در یک کلام استفاده کردم.
بهناز دهقان
1392/10/1 در ساعت : 8:49:49
سلام
احساس لطیفی بود زینب بانو
پاینده باشی
دکتر آرزو صفایی
1392/10/1 در ساعت : 20:29:48
درود بانو
خوب سرودید
نویسا بمانید
بازدید امروز : 27,149 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,356
logo-samandehi