ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یک شعر در دو اپیزود
1

در نگاهت غروب پاییزی ست که شبیه هوای پر زدن است

مسئله بودن و نبودن نیست، مسئله رفتن و نیامدن است

ابرها دادِ گریه سر دادند، قطره قطره هوا زمستان شد
برف آغوش خویش را می بست، رد پای تو رفت و پنهان شد

تک درختی شکسته در بادم، سایه ام نیز ماندگار نشد
سبزه ها و جوانه ها دورم هرچه کردند... نه!... بهار نشد!

لب دریای من ترک می خورد مثل لبهای خشک تابستان
هرچه اردیبهشت، در من مُرد؛ هر چه مرداد بود شد آبان

خنکای نسیم نوروزی! شاخه ی سر به دار را نشکن
قول دادی که باز برگردی! لااقل این قرار را نشکن!

بزن و با خودت تبانی کن، وسط برف ها شکوفه بزن
بی خیال قواعد و آداب، کمر ساختار را بشکن!...



2

دست بر شانه ات افتاد و لب افتاد به کار
مست از روز تو بودم که شب افتاد به کار

باد پیچید به موهای تو و راه افتاد
بعدِ یک عمر به چشمم گذر ماه افتاد

باد آهنگ خوشی داشت که تنبور نداشت
مستی چشم تو را حضرت انگور نداشت

جاده ها سمت تماشای تو بر می خیزند
ابرها روی سرت نقل و شکر می ریزند

آسمان بیخود و لایعقل و مست آمده است
ماه من شیشه ی مشروب به دست آمده است

شهر در آتش آشوب به رقص آمده است
صبر در حضرت ایوب به رقص آمده است

طرح اندام تو در پیرهنم می پیچد
طعم لبهای تو توی دهنم می پیچد

دستهایت قفسی دور تنم می بندد
خون رگهام به رگهای تو می پیوندد

سر به تعظیم تو آن شاخه ی بیدی ست که نیست
سینه چاک قدمت برف سپیدی ست که نیست

خانه ام پیش قدمهای تو بر می خیزد
شهر من روی سرت نقل و شکر می ریزد؟!



آبان 92
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/9/21 در ساعت : 21:44:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  784


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق شهبازی
1392/9/21 در ساعت : 22:6:10
درود جناب طبیب زاده عالی بود، خسته نباشید.
دکتر آرزو صفایی
1392/9/22 در ساعت : 17:39:33
درود بر شما
سروده ی خوبی است
نویسا بمانید
صمد ذیفر
1392/9/22 در ساعت : 2:14:47
سلام .
درود بر شما جناب طبیب زاده عزیز .
طبع و شوق تان پویا و پایدار.یاحق
تارا محمدصالحی
1392/9/23 در ساعت : 17:31:52
سلام
بسیار زیبا بود
همیشه نویسا باشید
عبدالله عمیدی
1392/9/21 در ساعت : 22:38:56
سلام
دل انگیز و پر شور
درودتان باد
سعید تاج محمدی
1392/9/22 در ساعت : 23:54:21
سلام و ادب
بسیار خوب بود جناب طبیب زاده
شعر اول اسلوب دار و دومی پرشور و شکوه

خنکای نسیم نوروزی! شاخه ی سر به دار را نشکن
قول دادی که باز برگردی! لااقل این قرار را نشکن!
...
فقط حضرت انگور کمی تکراری بود و به شعر نمی خورد
موفق باشید
مجتبی خرسندی
1392/9/22 در ساعت : 13:26:53
سلام
اشعار بسیار زیبائی خوندم
خداخیرتون بده
یاعلی(ع)مدد...
فاطمه معین زاده
1392/9/22 در ساعت : 0:19:21
به نام خدا
سلام آقای طبیب پور
چقدر زیبا بودند هر دو شعر، و من البته اولی را خیلی بیشتر دوست داشتم. چقدر دلم می خواست غزل بود ...

تک درختی شکسته در بادم، سایه ام نیز ماندگار نشد
سبزه ها و جوانه ها دورم هرچه کردند... نه!... بهار نشد!

لب دریای من ترک می خورد مثل لبهای خشک تابستان
هرچه اردیبهشت، در من مُرد؛ هر چه مرداد بود شد آبان

خنکای نسیم نوروزی! شاخه ی سر به دار را نشکن
قول دادی که باز برگردی! لااقل این قرار را نشکن!

بزن و با خودت تبانی کن، وسط برف ها شکوفه بزن
بی خیال قواعد و آداب، کمر ساختار را بشکن!...

علی عبداللهی
1392/9/23 در ساعت : 16:2:1
خانه ام پیش قدمهای تو بر می خیزد
شهر من روی سرت نقل و شکر می ریزد؟!
محمدمهدی عبدالهی
1392/9/21 در ساعت : 22:9:44
سلام و عرض ادب رضا جان
بسيار زيبا
موفق و مويد باشي اخوي
لذت بردم
سمیرا عکاشه
1392/9/22 در ساعت : 23:47:9
سایه ام نیزماندگارنشد...
ازپس وزن خوب براومدید،زیبابود
وحیدعظیم پور
1392/9/22 در ساعت : 12:45:35
مستی چشم تورا حضرت انگور نداشت
آفرین آفرین برشما
شبنم فرضی زاده
1392/9/25 در ساعت : 12:34:22
سلام
افرین
احمد فرنود
1392/10/22 در ساعت : 19:57:59
سلام و درود

بسیار زیبا بود جناب طبیب زاده عزیز سپاس از حضور و حسن نظرتان.

شعر دوم را بسیار دوست داشتم.

هرچند اولی نیز زیبا بود :

تک درختی شکسته در بادم، سایه ام نیز ماندگار نشد
سبزه ها و جوانه ها دورم هرچه کردند... نه!... بهار نشد!

انشاالله موفق باشید و شاد.
حسین وفا
1393/5/17 در ساعت : 17:53:30
سلام دوباره
فرصتی ست تا تعدادی از اشعار شما بزرگوار را بخوانم
درود بنده را پذیرا باشید
حسین وفا
1393/5/17 در ساعت : 17:54:6
و ... این بیت :

در نگاهت غروب پاییزی ست که شبیه هوای پر زدن است
مسئله بودن و نبودن نیست، مسئله رفتن و نیامدن است

واقعا زیباست .... آفرین
بازدید امروز : 1,336 | بازدید دیروز : 28,342 | بازدید کل : 124,709,102
logo-samandehi