درود جناب طبیب زاده عالی بود، خسته نباشید.
|
درود بر شما سروده ی خوبی است نویسا بمانید
|
سلام . درود بر شما جناب طبیب زاده عزیز . طبع و شوق تان پویا و پایدار.یاحق
|
سلام بسیار زیبا بود همیشه نویسا باشید
|
سلام دل انگیز و پر شور درودتان باد
|
سلام و ادب بسیار خوب بود جناب طبیب زاده شعر اول اسلوب دار و دومی پرشور و شکوه خنکای نسیم نوروزی! شاخه ی سر به دار را نشکن قول دادی که باز برگردی! لااقل این قرار را نشکن! ... فقط حضرت انگور کمی تکراری بود و به شعر نمی خورد موفق باشید
|
سلام اشعار بسیار زیبائی خوندم خداخیرتون بده یاعلی(ع)مدد...
|
به نام خدا سلام آقای طبیب پور چقدر زیبا بودند هر دو شعر، و من البته اولی را خیلی بیشتر دوست داشتم. چقدر دلم می خواست غزل بود ... تک درختی شکسته در بادم، سایه ام نیز ماندگار نشد سبزه ها و جوانه ها دورم هرچه کردند... نه!... بهار نشد! لب دریای من ترک می خورد مثل لبهای خشک تابستان هرچه اردیبهشت، در من مُرد؛ هر چه مرداد بود شد آبان خنکای نسیم نوروزی! شاخه ی سر به دار را نشکن قول دادی که باز برگردی! لااقل این قرار را نشکن! بزن و با خودت تبانی کن، وسط برف ها شکوفه بزن بی خیال قواعد و آداب، کمر ساختار را بشکن!...
|
خانه ام پیش قدمهای تو بر می خیزد شهر من روی سرت نقل و شکر می ریزد؟!
|
سلام و عرض ادب رضا جان بسيار زيبا موفق و مويد باشي اخوي لذت بردم
|
سایه ام نیزماندگارنشد... ازپس وزن خوب براومدید،زیبابود
|
مستی چشم تورا حضرت انگور نداشت آفرین آفرین برشما
|
|
سلام و درود بسیار زیبا بود جناب طبیب زاده عزیز سپاس از حضور و حسن نظرتان. شعر دوم را بسیار دوست داشتم. هرچند اولی نیز زیبا بود : تک درختی شکسته در بادم، سایه ام نیز ماندگار نشد سبزه ها و جوانه ها دورم هرچه کردند... نه!... بهار نشد! انشاالله موفق باشید و شاد.
|
سلام دوباره فرصتی ست تا تعدادی از اشعار شما بزرگوار را بخوانم درود بنده را پذیرا باشید
|
و ... این بیت : در نگاهت غروب پاییزی ست که شبیه هوای پر زدن است مسئله بودن و نبودن نیست، مسئله رفتن و نیامدن است واقعا زیباست .... آفرین
|