"خوش به حال شهدا ء / که زمین دفتر نقاشی آنها شده است / "روانشاد سلمان هراتی "
سرخ ترین اثر هنری شعری با رویکردی عاشورایی و بیانی عارفانه از زبان شخصیت اول روایت چند لایه ی حماسه ی حسینی است در اینگونه آثار محتوا به خودی خود دارای ظرفیت مناسب و قابل درنگ است به خصوص اگر از پیراستگی بر خوردار باشد و در این متن نیز با مضامین به دور از هر گونه اغراق روبرو هستیم حضور شخصیت های کاریزمای مرتبط با شخصیت اصلی و دیگر شخصیت های حاضر در صحنه ی ماندگار عاشورای حسینی
حضرت امیر المومنین علی علیه السلام حضرت فاطمه الزهرا ء حضرت امام حسن مجتبی و ... حضور با ترتیب و روایی متن از دیگر نقاط قوت محتواست ردیف " را به تماشا بگذارم " با توجه به کارکرد مفعول بی واسطه کاملا موفق و تاثیر گذار می باشد به طور کلی پرداخت این شعر
اگرچه در شکلی سنتی است اما نو و پیش آهنگ جلوه می کند بنابراین الگوی مناسبی برای آفرینش شعر در نوع مکتبی و آیینی امروز به شمار خواهد آمد برای در یافت بهتر مطلب بخشی از نظر روانشاد دکتر عبدالحسین زرین کوب را در مبحث شناخت شعر باز می خوانیم :
" باری شعر اگر چه خیال انگیز هست همواره در همان حد متوقف نمی ماند و گاه گاه عقل استدلال شناس راهم به بازی می گیرد و اینجاست که نه وزن و قافیه حد آن است نه خیال و عاطفه آن را محدود می سازد " روانشاد دکتر عبدالحسین زرین کوب " ص 49 شعر بی دروغ شعر بی نقاب " تبیین این نقد در شناخت شعر در بیت دوم این اثر قابل تبیین است :
در دشت نقاشی شده با رنگ تو من هم
باید اثرم را به تماشا بگذارم//
همچنانکه شاعر ارجمند حاضر نیست به علت محدودیت در ریتم عامه پسند و مصطلح ازنو آوری خود در پرورش مضمون چشم پوشی کند و البته مخاطب / جان آگاهی شاعر را در نظر خواهد گرفت و همین است که این اثر بی که دست آویز مولفه های رایج هنری در متن های همروزگار شود یک اثر پیش آهنگ در نظر گاه بیانی نیز محسوب می شود :
" شعر البته یک هنر است یک هنر از انواع هنر ها . اما مخصوصا با موسیقی و نقاشی ارتباط آن مسلم است بعضی می گویند نقاشی شعر بی زبان است و شعر در حکم نقاشی زیاندار... " لیسینگ درست می گوید : که هر کسی اول دفعه متوجه شباهت شعر و نقاشی شده است باید آدمی لطیف طبع بوده باشد چون خیلی زود ملتفت شده است که این دو هنر , ظاهر را واقعیت جلوه می دهند و اشیا ء غایب را به منزله ی حاضر ... " ص 50 شعر بی دروغ شعر بی نقاب دکتر عبدالحسین زرین کوب
در باز تعریف این نظر گاه و انطباق بر متن حاضر انچه بدون اغراق می توان بیان کرد صحنه آرایی شاعر در متن از رویداد روز واقعه است و من چنین تصاویر واقعی را نه فقط از ظاهری که واقع نماست بلکه از حقیقتی انکار ناپذیر در متن در یافت می کنم نمونه های مثال زدنی
بیت :
شطی بکشم خشک در این سو و در آن سو
گلهای حرم را به تماشا بگذارم//
بیت :
این قصه تمام است در این پرده ی آخر
بگذار سرم را به تماشا بگذارم//
که در تعریف نمای بیرونی این اثر به خصوص در نمونه های فرادست ماکتی از صحرای کربلا مجسم می شود
نقاط انتقادی چندی نیز در جزیی نگری وارد است یکی استفاده از لفظ " باید " در شروع شعر و تکرار آن است که نوعی اجبار را نیز علاوه بر شوق ناخود آگاه راوی با خود حمل می کند و دیگری ترکیب " زلف رها بر سرنیزه " که تصنعی و کلیشه ای و ناهمگن با سایر ترکیب های لفظی متن است
در پایان از دکتر امیر سیاهپوش شاعر استاد و موفق در این اضافه نویسی پوزش می طلبم