ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من هم می توانم عادی باشم

درخت ها

دیشب

در کوچه خیابان قدم زنان  قهقه می زدند و

 دلستر می نوشیدند

گل ها

  کِل کشان عروس می بردند

سنگ ها

 لباس شیک  پوشیده  

به جشن تولد می رفتند

آجرها 

از  آپارتمان بیست طبقه بیرون می پریدند

به موزه می رفتند

برای دیدن اجداد شان

(که چگونه سیر تکاملی را طی نموده اند)

صبح در مسیر نانوایی تا خانه

هیچ چیز غیر عادی نبود

حتی گربه ی  پاپیون بسته

 که از پشت ویترین به لباس های شیک نگاه می کرد

یا کلاغ سفید روی بام  یک پاساژ تجاری

که آواز قناری می فروخت

یا حتی سگ  ولگرد همیشه گی

که بجای حمله ،

مودبانه سلام  کرد و رد  شد

امروز همه چیز مرتب است

درخانه مان هیچ چیز غیر عادی نیست

پدر قانونمندم

 بر عکس همیشه ساعت هشت از خواب پرید

و دیر به سرکار رفت

و مادرم بجای دم کردن چای

 یک مشت قرص  اعصاب  در قوری ریخت

برادرم بجای کیف سامسونت

زنبیل خرید مادرم را برداشت

بجای اداره به بازار رفت

امروز هیچ چیز غیر عادی نیست

فقط من  که شاعر شده ام کمی غیر عادی به نظر می رسم

که باید عینک آفتابی به چشم  بزنم و

کفش های واکس زده بپوشم و

کت و شلوار به تن  کنم

و سیگار گوشه ی لبم را آتش بزنم

و بیخیال از کنار غیر عادی بودن پیر زن کنار خیابان

و  غیر عادی بودن حال کودک سر چهار راه

 و غیر عادی بودن ووو رد شوم

 اینطور می توانم مثل همه  عادی به نظر برسم.

کلمات کلیدی این مطلب :  اجتماعی ، ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/5/24 در ساعت : 17:51:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  675


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی نادری طاهری
1392/5/26 در ساعت : 5:2:55
زیبا بود

فقط من که شاعر شده ام کمی غیر عادی به نظر می رسم
احمد سوسرایی
1392/5/26 در ساعت : 7:50:16
سپاسگزارم دوست گرامی
دکتر آرزو صفایی
1392/5/24 در ساعت : 18:37:34
درود بر شما
سروده ی دلنشین و در عین حال عمیق و گویا
دست مریزاد
احمد سوسرایی
1392/5/24 در ساعت : 22:47:55
سپاسگزارم گرامی
بازدید امروز : 6,246 | بازدید دیروز : 28,342 | بازدید کل : 124,714,012
logo-samandehi