ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مرد بودن فقط از دست تو بر می آید

عرش دارد ز تمام قدمت می بارد
نام تو می برم ای شاه چه شهدی دارد

کاش عالم دل خود را به شما بسپارد
هیچ کس نیست که درد دل تان بشمارد

چه کسی هست که با تو بشود هم ناله
تو چه دیدی که زدی از همه عالم ناله

درد در محضر تنهایی تو دردی نیست
جز تودر هر دو جهان پر زفغان مردی نیست

گوئیا در دل این شهر به جز سردی نیست
هرچه از خیر برای دلشان کردی نیست

مرد بودن فقط از دست تو بر می آید
میل رفتن ز دوچشمت به نظر می آید

مرده بودی تو در آن روز که بستند تو را
پیش چشم حسنت سخت شکستند تورا

پای نامردترین مرد نشستند تورا
آن کسانی که حسودان ز الستند تو را

بین کوچه بشکستند غرورت را هم
با چهل ضربه کاری که زدندش با هم

فاطمه بود و تو بودی و جهان زیبا بود
فاطمه رفت و تو ماندی و دلت شیدا بود

فاطمه رفت و علی در همه جا تنها بود
فاطمه پیش تو تفسیر همه دنیا بود

داشت آن روز مدینه به علی لج می کرد
کاش نجار فلک میخ درش کج می کرد

نتوان درد تو را دست فلک بردارد
چه کسی ساقه گل را به کتک بردارد

حیف بود اینکه رخ فاطمه لک بردارد
چینی سینه او سخت ترک بردارد

محسنت کشت، تو را کشت ، گلت را هم کشت
عشق را کشت ، تورا با نفست با هم کشت

تو دلت زخم تر از فرق سرت بود اما
قاتل فاطمه ات دور و برت بود اما

داغ تو اشک دو چشم پسرت بود اما
قاتلت دفن تمام ثمرت بود اما

تو علی بودی و این تیغ کجا و سر تو؟
کیست تا سر بکشد پیش تو و خیبر تو؟

باز برخیز علی تا دو جهان هو بکشد
بهر عباس چه کس دست به بازو بکشد

زینبت شانه بر آن حلقه گیسو بکشد
از تو ارباب حسین، فاطمه را بو بکشد

کاش ما را به نگاه پسرت بسپاری
زینبت را به دو دوست قمرت بسپاری

از شما در دو جهان شأن و شرف مارا بس
راه با توست همین سمت و هدف مارا بس

از سر نام شما شور و شعف مارا بس
از جنان هیچ نخواهیم، نجف مارا بس

سالهایی است که مستیم ز احسان خودت
کاش مارا برسانی سر ایوان خودت
 

کلمات کلیدی این مطلب :  علی ، رمضان ، شب قدر ، عرش ، فاطمه ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/5/13 در ساعت : 18:14:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  7232


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1392/5/17 در ساعت : 17:41:31
بارها در همین سایت ذیل شعر بسیاری از دوستان نوشته ام که سرودن از بزرگان دین مقدماتی می خواهد که این مقدمات علاوه بر علم به تاریخ اسلام تا حدی نیاز به تسلط همه جانبه بر شعر نیز دارد.گاهی یک شاعر غزلی عاشقانه می سراید وممکن است چندین وچند اشکال قافیه یا وزن وامثالهم در شعرش دیده شود.بزرگ ترین اشکالی که ممکن است اینجا رخ دهد این است که بگوییم شعر دچار اشکال است یا شعر ضعیف است وغیره.اینجا نه از واژه های عاشقانه چیزی کم می شود نه شاعر دستش برای سرودن دوباره ی شعر عاشقانه بسته می شود.اما در سرودن شعر آیینی ومذهبی اینگونه نیست.شعر از هر نظر زیر ذره بین مخاطبان ومنتقدین قرار میگیرد.چرا که دیگر صحبت از چند واژه ی عاشقانه نیست. صحبت از مدح یا توصیف اولیاء الهی است که باید با دقت نظر بیشتری انجام گیرد.دوست عزیز وسرور گرامی جناب سید علی اصغر موسوی بارها در همین ساید ودر دفتر شعرشان در باره شعر مذهبی مقالات ومطالبی نوشته اند که نیاز است شاعران کم تجربه در عرصه شعر آیینی به اینگونه مطالب مراجعه کنند.آنچه در این شعر به وضوح قابل مشاهده است تسلط شاعر بر وزن وارائه ی سطر هایی موزون ومقفا است.اما بزرگ ترین نقصی که در شعر دیده میشود ضعف محتوایی است وآنهم به دلیل این است که شاعر قدرت انسجام بخشیدن به واژه وایجاد یک ساختار واحد ومنظم وهدف دار به عنوان یک بیت یا چند بیت هماهنگ به عنوان مثنوی را نداشته است.که البته این گنه نیست وشاعر در آینده به مدد مطالعه کار بزرگان ومشق وتمرین بیشتر به این نقص ها پایان خواهد داد.گاهی اوقات تعابیر زیبایی ممکن است به ذهن برسد ولی در تبدیل شدن به یک سطر یا بیت موفق ناکام بماند.مثلا در بیت اول ودر اولین مصراع واژه های زیبایی در کنار هم قرار گرفته اند که در نگاه اول به خاطر انتخاب درست وزن وریتم تند وحماسی شعر بسیار زیبا به نظر می رسند.اما وقتی قدری با تامل سطر را می خوانیم. اینگونه می شودعرش از تمام قدمت دارد می بارد.اول اینکه عرش به عنوان یک موضع ومکان مشخص خود قابل باریدن نیست که بتوانیم تصور کنیم به جای باران ریز ریز یا قطره قطره،عرش اینگونه دارد به زمین میریزد.ممکن است شاعری تمنهیدی فراهم کند که عرش مجاز از آسمان وآسمان مجاز از ابر باران زا باشد وقتی بگوید عرش میبارد برداشت مخاطب این است که از عرش دارد چیزی بر زمین میبارد.ولی در این سطر به واسطه ی حرف اضافه" از" اینگونه نشده است وارجاع بیت به این نکته است که خود عرش دارد از قدمت می بارد.حتی اگر ایناشکال به گونه ای رفع میشد اشکال دیگری رخ می نمود وآن اینکه باریدن همیشه به سمت پایین است وعرش نیست مکانی است که بسیار در بالا قرار گرفته است و در مقابل آن قدم واژه ای زمینی است وزمین وپایین ترین نقطه رانشان میدهد.باریدن بالاترین مکان از قدم که نشان دهنده سطح زمین است قدری غیر منطقی است ودر اینگونه سطر ها فقط باید گفت منطق تصویری درستی بر بیت حاکم نیست.
یا در دوبیت بعدمی گوید تو چه دیدی که زدی از همه عالم ناله!ناله زدن تعبیر درستی نیست.این تعبیر فقط به خاطر درست شدن وزن در مصراع آمده است.ناله کردن یا ناله سردادن تعبیر درست آن است.
گاهی بعضی از ابیات آنچنان از نظر محتوا به هم ریخته اند که به هیچ طریقی نمی شود به معنای درستی برسد:
هرچه از خیر برای دلشان کردی نیست
پای نامردترین مرد نشستند تورا
با چهل ضربه کاری که زدندش با هم
چه کسی ساقه گل را به کتک بردارد
بهر عباس چه کس دست به بازو بکشد
از تو ارباب حسین، فاطمه را بو بکشد
آن کسانی که حسودان ز الستند تو را


گاهی هم واژه ها وترکیب هایی دیده می شود که باعث شده است شان وشخصیت ممدوح رعایت نشود.درسرودن اشعار آیینی باید رعایت شان ممدوح به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود.در این نمونه ها به این نکته توجه نشده است:
حیف بود اینکه رخ فاطمه لک بردارد
چینی سینه او سخت ترک بردارد

از تو ارباب حسین، فاطمه را بو بکشد
واز همه ضعیف تر این بیت!
مرده بودی تو در آن روز که بستند تو را
پیش چشم حسنت سخت شکستند تورا
آنچه به عنوان نتیجه گیری بایدد ر پایان گفته شود اینست که.شاعر اگر چه قدرت چینش کلمات به عنوان یک یا چند بیت موزون ومنظم ومنظوم را داشته،اگر چه توانسته است واژه هایی را به عنوان قافیه در ابیات جایگزین کند که به خودی خود صحیح هستند اما کلیت اثر به خاطر تجربه کم شاعر کاری بسیار به هم ریخته وضعیف است.هر چند نیت شاعران جوانی چون شاعر محترم در سرودن برای بزرگان دین بسیار قابل تقدیر واحترام است.امید انکه مطالعه آثار موفق شاعران آیینی بتواند چراغ راه شان گردد.باید عرض کنم آنچه در این نوشته تقریبا طولانی گفته شد فقط از جهت کمک به پیشرفت شعر شاعر محترم بود ولاغیر.امیدوارم شاعر عزیز این تند گویی هایی را که به اسم نقد واز روی اجبار گفته میشود را بتواند تحمل کند هر چند کار ساده ای نیست .تحمل نقد ونظر های بی پرده وصریح.یا علی.
شهاب الدین رهنما
1392/5/19 در ساعت : 13:43:15
سلام دوست من
شعری است سرشار از اندیشه های ناب
خیلی صمیمی سروده شده
اما با همه خوبی ها:
1: به نظر آغاز شعر نسبت بیت های پایانی ضعیف ترند بخصوص بیت سوم
2: مصرع دوم بیت
فاطمه بود و تو بودی و جهان زیبا بود
فاطمه رفت و تو ماندی و دلت شیدا بود
بخصوص دلت شیدا بود از روانی و یکدستی شعر می کاهد.
موفق باشید
نغمه مستشارنظامی
1392/5/14 در ساعت : 16:42:32
الهی آمین/قبول حضرت امیر المومنین باد
مرضیه عاطفی
1392/5/14 در ساعت : 14:22:41
السلام علیک یا علی بن ابیطالب(ع)
سلام بر شما
بیت بیت شعرتان حیدری بود و زیبا
اجرتان بزودی ایوان طلای شاه نجف
یا علی(ع)
شهاب الدین رهنما
1392/5/19 در ساعت : 13:51:16
نقد جناب خصلتی هم به نظر کاملا درست می آید.
بازدید امروز : 13,200 | بازدید دیروز : 19,894 | بازدید کل : 125,604,118
logo-samandehi