ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آسمان سقف دلم بود...

 

آسمان سقف دلم بودوشدی بال وپرم

شوق ديدار تو ميگفت که بايد بپرم
 

مثل سيمرغ شدم زير پرم سوره ی نور

تارسيدم به سر قاف تو وطوف حرم
 

من گدا بودم ودر سلطنتت گم شده ام

زيراين سايه نشستم به اميد نظرم
 

 

با چه شوری به دل ساحلی ات موج زدم

محو بودم که فقط عشق به سويت ببرم
 

عشق می خواست که اين فاصله کوتاه شود

عشق فهميدکه من تا به چه حد مختصرم
 

روسياه آمدم وبی کلک ازلطف شما

ناگهان آينه خنديد به چشمان ترم
 

شيشه خرددلم داغ شدازفرط عطش

خواستم دم بزنم ازهمه آيينه ترم
 

ديدم اين ذره کجا چشمه ی خورشيد کجا

طاقت نور ندارد دلم و بيخبرم
 

****

شعله لطف توراديدم وققنوس شدم

آن قدر سوختم و...حجله ی فانوس شدم
 

شب عمرم همه در بيخبری می گذرد

کعبه ی دل توئی وپيرو ناقوس شدم؟

 

دست اين دل گره برپنجره فولاد تو زد

دل نمی خواست که بدباشم وافسوس شدم
 

خادم ملک رضا درپی تعبيرم من

خواب ديدم که به دستت پر طاووس شدم
 

من ملک بودم وازچشم خدا افتادم

چه شده معجزه شدلايق وپابوس شدم

 

دارد آواز نقا ره ز حرم می آيد

مژده ای دل که رها ازشب وکابوس شدم


بعدازآن پيك خراسان خبرآورد كه من
شاعر شمس غزل هاي شب توس شدم...


 

"زهرامحمودي   "

کلمات کلیدی این مطلب :  امام رضا ، طاووس ، شاعر ، شمس ، ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/28 در ساعت : 9:11:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  878


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شهاب نجف آبادی
1392/2/28 در ساعت : 13:28:10
حیف ! می خواستم از پیـله رها گـردم , حیف !
نگذارند زن و بچـه و ماشـین من و سـیم و زرم
---------------------
سلام حضرت شاعر
مستفیض شدم
منتها بایستی دو غرل را از هم جدا می کردید
سر بلند باشید

...............
مرضیه عاطفی
1392/2/28 در ساعت : 12:58:17
سلام زهرا جان
شعر پابوسیتان بسیار دلنشین است
"من ملک بودم و از چشم خدا افتادم
چه شده معجزه شدلايق و پابوس شدم"

قبول نگاه امام الرئوف حضرت رضا(ع) باشد انشاءالله



بازدید امروز : 12,813 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,337,944
logo-samandehi