ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بوی آب
بوته های تشنه  ابر را

با تمام نای خود صدا زدند :

آی ! جان ما

حرف حرف ممتد زبان ما

پس چرا چنین خموش و پر شتاب؟

اندکی بمان و بر نیاز ما ببار

ابر بی رمق

با وجودآن  که تازیانه های باد

فرصت درنگ را از او گرفته بود

ایستاد و گفت :

ای همیشه تشنه های من !

ای نیازتان شنید نی، چشیدنی !

قله های بی شکوه و جنگل حریص

آن چنان مرا مکیده اند که 

در وجود من

غیر شرم چیز دیگری نمانده است

                         ***

بوته های تشنه هم چنان

انتظار می کشند سهم خویش را و باز

قله های بی شکوه و جنگل حریص

ابرهای آب دار را

در کمین نشسته اند

تا مباد بوی آب

از هوای ابرهای تشنه بگذرد!


 
کلمات کلیدی این مطلب :  بوی ، آب ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/25 در ساعت : 15:31:51   |  تعداد مشاهده این شعر :  998


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1392/2/25 در ساعت : 17:1:45
درود و سلام بر عزیز جان جناب اقتداری
یسیار نیمایی زیبایی است / بهره بردم . فزون باد
+++++++
ممنون از نظر مبارکتان
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1392/2/25 در ساعت : 17:46:42
سلام بر جناب اقتداری عزیز
شعر پرشور و دل انگیزتان به دل نشست .
شاعرانگیتان مستدام
با عرض پوزش در پایان بخش اول
آنجا که فرموده اید:
( آن چنان مرا مکیده اند که
در وجود من
غیر شرم چیز دیگری نمانده است) هارمونی لازم پدید نیامده و ظاهرا دچار اشکال است . لطفتان نگاه مهربانتان را از این شعر زیبا دریغ نفرمایید .
به نظر من اگر " که " به سطر بعدی منتقل شود می تواند مشکل را حل کند
+++++++++
سلام بر شما
از این که فرموده اید هارمونی لازم پدید نیامده اگر منظورتان وزن است که ایرادی ندارد واگر از نظر مفهومی مطلب را نمی رساند اشاره بفر مایید تا بر طرف کنم واگر از نظر فرم خوب عمل نشده بازهم راهنمایی بفرمایید
من تا آخر عمر در مکتب شاعری شاگرد ی می کنم وخودرا از راه نمایی اساتید بی بهره نمی دانم هر چند دیگران مرا استاد! خطاب کنند
مانا وسر فراز باشی
محمد شکری فرد
1392/2/25 در ساعت : 19:42:2
سلام استاد...این اولین نیمایی بود که من از شما خواندم...به قوت غزل هایتان بود...آموختم...

ممنونم از بزرگواری هایتان در حقم.

دعا گویتان هستم.
سید حکیم بینش
1392/2/28 در ساعت : 10:12:35
بسیار زیبا و خواندنی بود، لذت بردم جناب اقتداری بزرگوار
یکی از قشنگ ترین نیمایی هایی که در این اواخر خوانده ام





ممنون از حسن نظرتان
علی رضا آیت اللهی
1392/2/25 در ساعت : 19:33:6
سلام به شاعر ارجمند و گرامی
ورودتان ( در این سایت ) به دنیای شعر نو را تبریک و تهنیت عرض می کنم.
به نظر این کم ترین ، یک شعر « سپید » چشمگیر است . مرا به یاد شعر « چشم ها » از احمد شاملو انداخت . امٌا تا حدودی موزون تر و واضح تر از سپید شاملوئی است ... و به برخی از شعرهای قدیم شفیعی کدکنی نزدیک می شود : نوع بیان نوپردازانی حقیقتا" دارای قریحه ی نو پردازی که از شرق ایران برخاسته اند .
ریشه در اعماق فرهنگ ایران باستان ، و روایت از زبان طبیعت چون کلیله و دمنه ...
... و نهایتا" هم طرح فلسفه ای در شکل « تمثیلی » و در محتوا ، انسانگرایانه : مکتب سمبولیسم شرقی .
انگار دارم بخشی از شعرهای شفیعی کدکنی دهه های 1340 و 1350 را می خوانم ( که سالهاست دیگر فرصت نکرده ام که به قدر کافی او را بخوانم ) ...
شعر کلاسیک مقیٌد بالاجبار به قواعد دستوری و عروضی نیست و شعر نو از آن هم کمتر . شاید به این دلیل است که به آن شعر آزاد هم می گوئیم . بیشتر بنا به سلیقه است که سلیقه زن با مرد و جوان با پیر و مردم این منطقه جغرافیائی با مردم آن منطقه جغرافیائی را متفاوت دانسته اند ؛ و بنده هم گرچه یک رگم مشهدی است چون استاد روحانی از جنوب کویرم و یک سال هم ساکن کاشان آنها و هم سلیقه با جنابشان در مورد « که » به اضافه گذاشتن سه نکته به جای کنونیِ که : اظهار نظر است و نه هرگز فراتر از آن . شعر متعلق به شاعر است و لاغیر !
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
++++++++++++
سلام استاد
از این که این کمترین را مورد تفقد فرار می دهید سپاس گزارم

احسان اکابری
1392/2/26 در ساعت : 0:42:41
درود بر شما
نیمایی قشنگی بود
+++++++++++++++



ممنونم
سارا وفایی زاده
1392/2/28 در ساعت : 11:25:14
درود بر شما جناب اقتداری
زیبا سرودید
دست مریزاد
************** ممنوم از نظر زیبا تان
فاطمه خواجویی راد
1392/3/2 در ساعت : 12:20:10
درود و سلام بر استاد جناب اقتداری
ر نیمایی بسيار زیبایی است بهره بردم .
مرحبا
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1392/2/26 در ساعت : 19:1:26
درود مجدد خدمت جناب اقتداری عزیز
شاعرانگیتان مستدام و شعرتان هماره پرشور . در این نیمایی پرشور ، آنجا که فرموده اید:
( آن چنان مرا مکیده اند که ) با توجه به وزنی که از ابتدای شعر برگزیده اید
آمادگی همنوایی ندارد ، مگر آن را بدون "د" و به این صورت بخوانیم
((آن چنان مرا مکیده ان که ))
من یقین دارم چنین خوانشی مد نظر و مقبول طبع لطیف استاد نیست
اگر "که " از آخر آن برداشته و در اول سطر بعد قرار گیرد به این صورت
(( که در وجود من
غیر شرم چیز دیگری نمانده است))
روان تر و به وزن انتخابیتان نزدیکتر می شود و آهنگ بهتری پدید می آید ، اما هنوز از لطافت بقیه شعر برخوردار نیست . همانطور که عرض شد لطفتان نگاه مهربانتان را از این شعر زیبا دریغ نفرمایید و این قسمت را بیشتر بنوازید
+++++++++++++++
با سلام وممنون از حضور دو باره تان
وزن شعر فاعلات وفاعلات وفا علن است در سطر مورد نظر
آن چ نان م را م کی ده ان د که
فا ع لا ت فا ع لا ت فا ع لن
طبق این قاعده وزن همان گونه که ملا حظه می فر مایید درست است ولی از نظر زیبایی کلام با توجه به دیگر سطور با شما موافقم که هماهنگی ندارد شاید فرصتی پیش آمد تااین قسمت را با نگاه دیگری باز سازی کنم
نا گفته نماند که این شعر بیش از 10 سال از تولدش گذشته ودر کتاب شعرم با عنوان "از دل به کاغذ "در سال 1382 به چاپ رسیده است در عین حال از توجه شما ودقت نظرتان سپاس گزارم
علی عبداللهی
1392/2/28 در ساعت : 16:52:48
درود گرامی

******


درود بر شما
اکرم بهرامچی
1392/3/3 در ساعت : 18:36:33
واقعا عالی بود عالی و عالی
سلام آقای اقتداری
من مدتیست خیلی کمتر به اشعار سری زده ام و الان هم خیلی دیر رسیدم به این سروده ی ماندنی و بکر/دست مریزاد
علی‌رضا پیش‌بین
1392/2/25 در ساعت : 17:7:3
با سلام به استاد

بسیار زیبا بود و اگر کوه ها به «تپه »ها اجازه ی جانشینی دهند مفهوم مناسب تری خواهد داشت.

تپه های بی شکوه ...
++++++++++++++++++++++
ممنون از نظرتان
ولی تپه ها در مقابل کوه به سرباز پیاده ای می مانند در برابر امیر لشکر . این کوه ها ! هستند که آب ابر را به کام خود می کشند ونه تپه ها در این جا بر خلاف نظر مثبتی که در باره ی کوه وجنگل وجوددارد شعر عمل می کند پس این کوه ها وجنگل را از نگاهی دیگر باید به تما شا نشست
نصیر مجاب (افغانستان)
1392/2/27 در ساعت : 10:39:24
ابر بی رمق

با وجودآن که تازیانه های باد

فرصت درنگ را از او گرفته بود


**************
ممنون بزر گوار
خلیل ذکاوت
1392/3/3 در ساعت : 20:4:49
سلام
یک نیمایی واقعی؛ بهره گیری از طبیعت و نمادهای و نمودهای آن برای نمایاندن مشکل و معضلی انسانی و اجتماعی
پایدار و پیروز باشید جناب اقتداری عزیز
بازدید امروز : 4,488 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,990,978
logo-samandehi