ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به قیصر امین پور

در هوای این بهار،  شعر گریه می کنم
پیش تو به یادگار،  شعر گریه می کنم
شاعر همیشه ها ! ناگهان نگاه کن ...!
من دوباره بی قرار ، شعر گریه می کنم
قیصر غریب ِ شعر! مرد بی رقیب ِ شعر
با دلم بیا ببار...شعر گریه می کنم !
شعرهای خیس تو ، مانده در هوای من
با غمت به افتخار، شعر گریه می کنم
سود می دهد به من خواندن ِ کتابهات !
بعد از این به جای کار، شعر گریه می کنم
فصل سبز آمدی ، فصل زرد رفتی و ...
پیش ِ نظم ِ روزگار، شعر گریه می کنم
ایستگاه می رود ! تو ولی نشسته ای!
این منم که با قطار، شعر گریه می کنم
یک دقیقه در سکوت ، با تو حرف می زنم
یک دقیقه زار زار ، شعر گریه می کنم

راه ِ دور رفته ای ! زائرت نمی شوم !
در هوای آن مزار ، شعر گریه می کنم

کلمات کلیدی این مطلب :  به ، قیصر ، امین ، پور ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/2 در ساعت : 15:4:2   |  تعداد مشاهده این شعر :  1210


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد نجفی نوکاشتی
1392/2/3 در ساعت : 16:34:6
سلام خانم افضلی
شعر زیبایی بود و دلنشین... اما عالی نبود! یعنی می تونست بهتر باشه و بهتر پرداخته بشه... میگم عالی نبود چون اشعار قبلیتون رو هم خوندم. قصد نقد ندارم اما به چند مورد اشاره می کنم تا تصور نکنید بدون دلیل حرف می زنم...
مصرع اول رو با یک ضمیر اشاره بی مورد شروع کردید که هیچ محل اتصالی نداره! "این بهار" و این یعنی ضعف!
بیت دوم با اینکه زیباست و آرایه هایی هم به چشم می خوره اما کامل نیست. ناگهان نگاه کردن برای چیه؟ و چه تصویری تو ذهن مخاطب ایجاد میکنه؟ و ارتباطش با مصرع دوم کجاست؟ درسته که شاید اشاره داره به "آینه های ناگهان" و یا برخی اشعار قیصر
(تا نگاه می کنی،
وقت رفتن است...
ناگهان چقدر زود
دیر می شود)
اما اینکه چطور استفاده بشه در شعر که علاوه بر اشاره مذکور با شعر هم همخوانی داشته باشه حائز اهمیته...
در همون بیت استفاده از ضمیر "من" که به نوعی حشو به حساب میاد از صلابت شعر کم میکنه...

"بعد از این به جای کار شعر گریه می کنم"
می تونستین بجای نوشتن، شعر گریه کنین، می تونستین بجای سرودن، شعر گریه کنین و خیلی چیزهای دیگه... اینکه بجای "کار" شعر گریه کنین چه ارتباطی با هم دارن؟
"کار کردن" رو قرار دادین در مقابل "شعر گریه کردن" که از دو مقوله و دو جبهه جدا از هم هستند... ظاهرا تو این بیت درگیر قافیه شدین و فقط به اضطرار قافیه واژه "کار" رو آوردید...

سعی کردم فقط به چند مورد اشاره کنم و الا موارد بیشتری هم بود که میشد درموردش حرف زد.که میسپارم به دوستان. در عین حال شعر زیبایی هایی هم داره که نمیشه ازش چشم پوشید.
بهرحال غرض نقد کردن نبود ، تنها نکاتی بود که باید عرض میشد.
امید که قضاوت ها در مورد اشعار منصفانه باشه
با احترام
سید حسن مبارز
1392/2/3 در ساعت : 20:5:14
سلام برادرم. نقدتان را خواندم و چه خوب که جانب انصاف را رعایت کرده اید. نکاتی به ذهنم رسید که مناسب دانستم عرض کنم. اول اینکه غزل هایی از این دست که بیشتر " دلی" است و در سوگ عزیزان سروده شده است را نباید خیلی سختگیرانه نقد کرد و دیگر آن که در این غزل ظرافت هایی بود که شاید بعضی از دوستان متوجه شده باشند. مثلا آن بیت مورد اشاره شما از ابیات قوی شعر بود . بعد از این به جای کار شعر گریه می کنم . البته که مصرع قبلش خوب جا افتاده است هرچند ساده است و روان ولی نکته مهمی که در خود دارد این مصرع این است که آوردن قافیه کار و آن هم به صورت منفی در کنار گریه کردن چه چیزی را به خاطر متبادر می کند؟ کارش شده است گریه کردن . خود به خود شما با دریافت و کشف اینگونه ارتباط ها از این بیت لذت خواهید برد. و البته این را هم بگویم که نقد شما منصفانه بود و به جا اما توجه به این نکات هم در نقد شعر کمی ضروری می نماید. رشد خوب شاعر گرامی خانم افضلی برای همه ما جای خوشحالی دارد. به امید روزهایی که شاعران خوب و متعهد بیشتر هوای هم را داشته باشند ( هرچند این جمله به معنای نقد نکردن نیست و قطعا نقد های منصفانه بزرگترین لطفی است که می توان در حق شاعری کرد). یاعلی
وحیده افضلی
1392/2/4 در ساعت : 1:5:40
سلام بزرگوار
ممنونم از نقد شما که همراه با انصاف و احترام بود
مطمئنا این نقد کردن ها به همه ی ما کمک می کند و من اصولا عادت ندارم به کسی که نقد می کند جواب بدهم چرا که به هر حال وی دارد برداشتش را از شعرم
می نویسد و برای من این ارزش دارد که بفهمم مخاطبم چگونه به شعر نگاه کرده

اما در مورد نوشته های شما خیلی کوتاه توضیحاتی میدم: این بهار : همین بهاری که در آن هستیم و سالروز تولد تو بدون حضور خودت دوباره در آن تکرار میشودد

ناگهان :اشاره به همان ناگهان های قیصر دارد و نوعی پریشانی در شاعر که انگار منتظر است به جای ناگهان دیر شدن ناگهان اتفاق دیگری بیفتد مثلا ناگهان قیصر نگاه کند

ضمیر من و حشو : اصولا اعتقادی به این موضوع ندارم . ما وقتی در حرف زدن خودمان حتی در ادبیاتمان اینگونه حرف می زنیم و می نویسیم پس اینجا در شعر معنی حشو را ابدا نمی فهمم
در مورد قافیه ی کار : اتفاقا اینجا اصلا در تنگنای قافیه نبودم و استفاده ام از این قافیه کاملا به اختیار و به میل بود . خواندن کتابهات سود می دهد به من ....بعد از این به جای کار...شعر گریه می کنم: مگر من از انجام هر کاری ( شغلی !) قصدم سود نیست ؟ پس خواندن کتابهات بالاترین سود رو به من میده . بعداز این می شینم کتاباتو می خونم به جای کار

به هر حال بازم ممنونم از لطف شما و نقدتون
موفق باشید
محمد نجفی نوکاشتی
1392/2/3 در ساعت : 21:55:12
عرض ادب جناب مبارز
بنده هم با شما موافقم که شعر نکات و زیبایی های فراوانی داشت... که در عرایض قبلیم هم عرض کردم. اما در مورد بیت مذکور با شما موافق نیستم... اصل سهل و ممتنع بودن رو در شعر نباید فراموش کرد... بهرحال برای بنده به عنوان یک مخاطب واضح نبوده، هرچند معیار بنده نیستم!

در مورد نقد کردن هم همیشه شنیدیم که تقدیمی ها رو نباید نقد کرد، بداهه رو نباید نقد کرد، اشعاری که در سوگ دیگران هست را نباید نقد کرد و... اما قبول بفرمایید این یک تصور کاملا اشتباست. اگر اینطور باشد که نقد کاملا بی معنیست، چرا که هر شاعری شعرش را به عزیزی تقدیم می کند، یکی به معشوق یکی به خدا و یکی به معصومین... این شعر است که نقد می شود نه احساس شاعر... شعر هم قواعد خودش را دارد حال در هر زمینه ای باشد...
نهایت اینکه همانطور که عرض شد غرض نقد نبود و حتی زیرسوال بردن شعر خانم افضلی نبود چرا که زیبایی این شعر به وضوح به چشم می خورد.

و به قول شما بزرگوار بهترین کمک به شاعر نقد منصفانه ( و بنده میگم بازگو کردن ایرادات کوچیک ،یا رفع اشکال) است
برقرار باشید
سید حسن مبارز
1392/2/2 در ساعت : 15:49:20
سود می دهد به من خواندن ِ کتابهات !
بعد از این به جای کار، شعر گریه می کنم
فصل سبز آمدی ، فصل زرد رفتی و ...
پیش ِ نظم ِ روزگار، شعر گریه می کنم

خیلی خوب بود . درود .
.................................................................
تشکر جناب مبارز
زنده باشید
امیر سیاهپوش
1392/2/2 در ساعت : 17:46:13
عالی است. مثل همیشه پر از اتفاقات و لحظه های ناب.
...............................................................................
سلام جناب سیاهپوش
ممنونم
علی‌رضا قزوه
1392/2/2 در ساعت : 16:2:36
عالي ست. با رديفي زيبا و صميميتي كه قيصر هم از آن بسيار بهره داشت. انتظارم از شما همين بود.
............................................................................
سلام استاد عزیزم
رضایت شما خوشحالم می کند و امیدوار به اینکه بتوانم روزی بهتر از این باشم...
ممنونم استاد. زنده باشید
مجید هادوی
1392/2/2 در ساعت : 15:41:21
ایستگاه می رود ! تو ولی نشسته ای!
این منم که با قطار، شعر گریه می کنم
خیلی زیبا بود
واقعا لذت بردم
ممنون
.................................................
سلام و یک دنیا ممنون
زنده باشید
نیره کاشی
1392/2/2 در ساعت : 22:48:37
سلام و خداقوت
غزل شایسته ای بود. پر از زیبایی و تکرار بغض
خدا قیصر را بیامرزد و ...
...........................................
سلام و تشکر فراوان
هادی ارغوان
1392/2/2 در ساعت : 16:45:13
سلام
به دل نشست
دست مریزاد
..................................
سلام
خدا را شکر
زنده باشید
محمد حسین انصاری نژاد
1392/2/2 در ساعت : 18:52:22
باسلام

بسیارصمیمی وزیباست.دست مریزاد.
.........................................................
سلام جناب انصاری نژاد
ممنونم بزرگوار
رضا محمدصالحی
1392/2/2 در ساعت : 17:54:28
شعرهای خیس تو ، مانده در هوای من

با غمت به افتخار، شعر گریه می کنم



درود بانو افضلی شاعره ی توانا



و سلام به قیصر شعر ایران زمین که :



...ناگهان چه زود دیر میشود ...
........................................................................
سلام بر شما
ممنونم از لطفتان
زنده باشید
روح الله احمدی (سبز)
1392/2/3 در ساعت : 14:23:21
بسیار زیبا درودها شاعر عزیز
..................................................................
سلام
ممنونم.زنده باشید
دکتر آرزو صفایی
1392/2/3 در ساعت : 2:4:17
درود بانوی مهر
زیباست
دست مریزاد
..................................................
درود فراوان بر شما بانوی عزیز
زنده باشی
سید حسن رستگار
1392/2/3 در ساعت : 20:6:21
سلام خانم افضلی



مثل همیشه شعر خوبی از شما خواندم



موفق و پیروز باشید

بر قرار و بر مدار

یا علی
.................................................................................
سلام بر شما
ممنونم بزرگوار
یا علی
احمد فرجی
1392/2/2 در ساعت : 23:29:30
باسلام وادب و احترام . یاداستاد قیصر امین پور به خیر و درود برشما و این همه وفاداری .موفق باشید
.........................................
سلام و ادب و احترام از ماست
زنده باشید
وحید ضیائی
1392/2/3 در ساعت : 15:12:46
سلام . دوستان بسیار مشفقانه و بزرگ منشانه با شعر شما رفتار کرده اند ... این از تشویقتان ...



اما ما در کارگاه های خودمان جور دیگری به این شعر خوب - حتی - نظر می افکنیم :



ردیف بلند تکراری بی امان و خسته کننده را به شعر وادار می کند و قافیه ی قابل پیش بینی هم نقطه قوتی برای شعر نیست . تصویر سازی ناب یا بکری هم موجود نیست . صمیمیتی تکراری و عادی برای شعر خوان حرفه ای دارد که ضعف است بیشتر تا قوت .



دقیقه ی شعری خاصی نیست فقط ضربه های وزنی مالوف است و یادکرد کسی که می تواند هر شخصیت بخصوصی باشد .





ممنونم به هر حال و در میان این همه خوش آمد ، یک تلخ گو هم مثل ما لازم است شاید !
............................................................................................................

سلام
ممنون که نقد کردید. من فکر می کنم نگاه متفاوت شما با دیگری یا دیگران به تفاوت سلیقه ها برمی گردد. پس بنابراین بدون اینکه جواب خاصی بدم تشکر می کنم. یا علی
زهرا آراسته نیا
1392/2/2 در ساعت : 15:43:6
سلام
یادش گرامی
........................................
سلام
یادش گرامی
نغمه مستشارنظامی
1392/2/2 در ساعت : 16:54:37
عالی عالی و بی نظیر شعر گریه کرده ای هم بغض مهربانم
لذت بردم .گریستم و بارها زمزمه کردم
آفرین وحیده جانم آفرین
.....................................................................
سلام نغمه ی مهربانم
ممنونم عزیزم
سید حکیم بینش
1392/2/2 در ساعت : 20:54:52
آفرین به ذوق شما

و درود به روان قیصر امین پور

بسیار زیبا بود. موفق باشید.
......................................
سلام
ممنونم
زنده باشید
علی رضا آیت اللهی
1392/2/3 در ساعت : 7:2:34
سلام به شاعره ارجمند و گرامی

زیبا

روان

و روایتی سروده اید .

موفق و موید بوده باشید انشاء الله .
....................................................................................
سلام و تشکر فراوان از لطف شما جناب آیت اللهی ارجمند
سلامت و برقرار باشید
ابراهیم حاج محمدی
1392/2/4 در ساعت : 17:50:2
سلام و درود
معتقدم سروده ای صمیمی و به غایت روان است و از جوهره ی شعری خوبی برخوردار است . اگر خواننده ی این سروده با اثار مرحوم قیصر آشنا باشد سروده ی شما را سروده ای قابل ترحیب تلقی می کند .
......................................................................
سلام جناب حاج محمدی بزرگوار
ممنونم از لطف شما که باعث دلگرمی ست.
زنده باشید
خلیل ذکاوت
1392/2/15 در ساعت : 14:48:32
غزلی خوب و خواندنی است، اما عالی نیست؛ ((این)) در مصرع اول زائد است. در مصرع دوم ((پیش تو به یادگار)) یعنی چه؟!. در بیت چهارم، دو مصرع ارتباط معنایی/معنوی چندانی با هم ندارند؛ شعرهای خیس تو مانده در هوای من، تا این جا درست!، اما این مصرع با مصرع بعدی (با غمت به افتخار شعر گریه می کنم) چه دخل و ربطی دارد؟ و اصلا همین مصرع دوم، خود به تنهایی چه معنا و مفهومی دارد؟، با افتخار در غم کسی گریه کردن/شعر گفتن یعنی چه؟ در چند تا از بیت ها احساس می شود که ردیف (که البته ردیفی ابتکاری و جالب و صمیمی و شاعرانه است) با دیگر واژگان همخوانی و همخونی ندارد. بیت های 6 و 7 و 8، خصوصا بیت هشتم بیت هایی درخشان و دل نشین هستند. و آخر سخن این که همه ی این ها فقط نظر حقیر بنده است و دیگر هیچ.
علی رضا آیت اللهی
1392/2/11 در ساعت : 7:44:9
سلام به شاعره شیوا سرا و شیرین سخن اهل بیت

میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهراء ، سلام الله علیها ، روز زن ، و روز مادر را از صمیم قلب حضور آن مبلغ بزرگ اهل عصمت و طهارت تبریک و تهنیت عرض میکنم .
بازدید امروز : 36,617 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,200,928
logo-samandehi