عشق صفای شب اروند بود
آشتی گریه و لبخند بود
سلام بر شاعر ارجمند جناب استاد بادروج
مثنوی بسیار شور انگیزی است و در سنگ محک اشعار ایینی در جایگاه ممتازی قرار دارد نام و شهرت شاعری حضرتعالی را به نیکنامی در اثار خوب بسیار شنیده ام به همین لحاظ از وجود چند پاره ضعف تالیف در این اثر شگفت زده ام در این سطرها به لحاظ دستوری دچار ضعف تالیف هستید
باغ دلم ذره صفایی نداشت
اشک شبم رخنه به جایی نداشت
در مصرع اول ذره صفایی را مترادف ذره ای صفا گرفته اید که اشتباه است در مصرع دوم با توضیح جناب استاد خوش عمل در بخش نظرات موافقم و دفاع شما خبره پسند نیست //////
در این سطر :
ساختم از اشک دو چشمم دو بال
اگرچه ترکیب دو چشمم و دو بال اشتباه نیست اما در مثنوی که به دلیل باز بودن دست شاعر در قافیه ساده ترین نوع شعر در پرداخت موفق محور هم نشینی است ترکیب دوچشمم و دوبال در پایان سطر ضعیف است
تا به کی از دیده نهان می شوی
این درست که می شود با الف همزه قطع به صورت وصل برخورد کرد اما حقیر با حرکت یاء که بیشترین نسبت حرکت را باکسره دارد در فتحه بر روی الف مخالفم به خصوص اگر در قلب معنا را تغییر دهد در اینجا با این مشکل معنایی روبرو می شویم که تا با که ) یعنی چه کسی ) دیدار می کنی و از ما نهان می شوی ) تا به که از دیده نهان می شوی مثلا همین یاء اگر با مصوت آ همراه شود مثلا جوانی آه یا در کلمه ) می آید (که دوستان شاعر گاهی( میاید )به کار می برند چون از نظر معنا در قلب تغییری روی نمی دهد مشکلی ندارد یا به صورت واسطه بین دوکلمه مستقل حذف الف در املای عروضی بلا مانع است و کار بردی است اما در این محل هیچیک از این موارد ضرورت ندارد و با تغییر یک ترکیب لفظی می توانید به تمام این اما و اگرها پایان دهید اینها نکات ظریفی است که توجه استاد گرانقدری همچون حضرتعالی را می طلبد همچنین
گفت: چه داری بجز این ادعا
قافیه و واژه و حرف و ریا
این شروع قسمتی دیگر از این مثنوی به لحاظ روایی است این شروع دوباره بسیار ضعیف است به دلیل اینکه مخاطب را با یک سطحی نگری در لفظ و معنا محدود کرده اید به جای انکه به طیف گسترده تری تعمیم دهید
اما ابیات پس از ان بسیار خوب است و شعر رفته رفته رو به اوج می رود تا در این ابیات به کمال می رسد
باده نه آن بود که انگاشتی
عشق نه این است که پنداشتی
عشق صفای شب اروند بود
آشتی گریه و لبخند بود
مدرسه ی اشک شب و مشق خون
گردش دلها به مدار جنون
عشق سزاوار بلا دیده هاست
پرده نشین دل « فهمیده» هاست
عشق کجا ، گوشه ی عزلت کجا؟
یار کجا ، راحت خلوت کجا؟
عشق نه در خانه نه در خانقاه ست
در شب نیزار و دل قتلگاه ست
این اثر بخش ترین قسمت این شعر و نیز نمونه درخشان مثنوی ایینی در فرهنگ مقاومت و حماسه و ایثار در قلمرو شعر امروز است با این حال در همین قسمت برجسته نیز این بیت از مشکل موسیقی کناری رنج می برد
عشق نه در خانه نه در خانقاه ست
در شب نیزار و دل قتلگاه ست
اگر فعل لازم را همراه با قافیه به تلفظ در اوریم وزن شعر ازدست می رود و اگر به تلفظ در نیاوریم با ضعف تالیف چه کنیم پیشنهاد حقیر این است
عشق مبادا به شب خانقه
هست به نیزار و دل قتلگه
تلفیق موفق و مناسب فضای عرفانی و حماسی در این شعر از نقاط قوت این اثر محسوب می شود
به امید زیارت هرچه بیشتر اثار ایینی حضرتعالی دراین سایت وزین و طلب بخشش از شما شاعر فرهیخته ....///
برای شما استاد محترم سالی سرشار از طراوت ارزومندم