سلام بر شاعر محترم
جدا از شاعر محترم مي خواهم كه اگر مي خواهد ادبيات پايداري را دنبال كند نمونه هاي موفق اين ادبيات را مطالعه كند محمد حسين جعفريان جناب قزوه (در قطار انديمشك ) نمونه هاي شاعران موفقي هستند كه مي توانند الگو هاي خوبي براي دنبال كردن اين نوع شعر باشد
از ابتداي اين شعر مشخص مي شود كه شاعر تجريباتش از جنگ صحنه ها يي است كه در تلويزيون ديده است تصاوير ي بدون حركت و ايستا و عقيم .و خوب است كه مخاطب با استفاده از تلويزيون مي تواند با شاعر هم ذات پنداري كند وگرنه هيچ كدام از تصاوير به سر انجامي نمي رسد
بعد از چند پاره تصوير پوتين هاي شاكي و اواره كه نه منطقي دارند و نه حس دروني به مخاطب القا مي كنند شاعر وارد فضاي ديگري از شعر مي شود كه در اين فضا نيز مرتكب شعار مي شود و شعار زدگي انچنان شعر ارا در بر مي گيرد كه ذات شاعرانه اثر مفقود مي شود
در پاره اخر شعر شاعر به تصوير فضاي موجود مي پردازد همانند يك داناي كل انچنان از بالا حكم صادر مي كند كه وي را از شعر دور مي كند
با هر معياري كه كه شعر را در ترازوي شرح و تفسير قرار دهيد معمولا صفت هاي عيني به مفاهيم مجرد اضافه مي شوندتا عينيت اثر افزايش ياد حال اينكه شاعر با ساختن تركيب هاي چلچراغ ي معنا در ست در جهت ضد شعر حركت كر ده است و و تركيب باغ بي معنا نيز همچنين وضعيت فاجعه اميزي را براي شعر فراهم اورده است
در پايان شاعر ز گرفتار تنگناي وزن شده است و مي گويد فارغ از هرچه عاقبب شد ه ايم كه به گمان من حدفي صورت گرفته است كه اين مصراع را دچار ضعف تاليف نموده است
شاعر محترم حتما مطلع باشند كه باز ي هاي زباني مثل مرد تر و درد تر در ساختار هايي ممكن است موفق باشند اما در اين اثر به شدت وا خورده و سست به كار رفته اند
خداوند شاعر را سلامت بدارد