بسیار عالی جناب نظری بقا /شاد و پیروز باشید
|
(2) عرض کردم که به افسانه های مذهبی - تاریخی حماسی خداینامک و توصیف اهریمنیانش رسیدم : « گرسیوزان را با شغادان ... » مرامتان عالی است ، خدائی است ... دلم می خواهد با شعر شما فریاد بر آورم که : « روزش به سر چونان حباب آید » عالی است ، عالی ، عالی ... و می رسیم به مبداء مرجع : « نیکا فروزد آتش زردشت » با گات هایش شعر ناب آید » نه تنها شعری بسیار زیبا و روان و دل انگیز و روحپرور است ؛ بلکه تاریخ مذهبی و ادبی ما را باز گو می کند و آنهم به خصوص برای کسانی که مذهب دارند و خود را از مطالعه ی تاریخ مذهب باز می دارند ؛ و آنانکه شعر می سرایند و گویا از « دانش شعر » بیزارند ... شعرتان در قلمرو شاعران پارسی زبان عصر حاضر شعر خواص آگاه است و شعر عوام و به طور کلٌی شعر عموم نیست ؛ امٌا مگر نه اینکه اگر عموم به خواص هم تبدیل نشوند میبایست و میشایست که ازمبانی و اصول فرهنگی و ادبی خود مطلع شوند : اشعار شوند ... (ادامه دارد )
|
سلام از همان نخستین واژه سروده تان مرا به دو - سه هزارسال پیش از این در سرزمین پهناور ایران ، و عمق و ریشه ی فرهنگ دیرینه آن بردید: بادا ! ؛ واژه ی دعا ، آرزو ، امید و نه تنها امید خشک بلکه امیدی آکنده به حرکت به سوی برکت . نه تنها ساختار شعریتان به عصاره ی فرهنگ ایران باستان باز می گردد که واژه ها ، اصطلاحات ، و نهایتا" تعبیراتتان نیز در همان روشنای فرهنگ باستانی قومی کهن و کارآ است : « بر صحنه زودا پرشتاب آید » مرا به یاد این سرود مشهور باقیمانده از زمان قبل از اسلام انداخت که : « فرخته بادا روش خنیده گرشاسب هوش ... » با این شگفتی که در چنین برهه ای از زمان و روز و روزگاری اینچنان ، باز هم چنین سروده های نابی از شعرای ما می تراود با وجود قطره اشکی که جلوی چشمانم را گرفت از جهان و جهان بینی آراسته در این شعر بیرون آمدم و به افسانه های مذهبی - تاریخی - حماسی خداینامک و اهریمنیانش رسیدم ... (ادامه دارد )
|
(3) خواننده ای که در فراخنای فرهنگ و هنر گسترده ی ادب و هنر پارسی دستی داشته باشد به محض رسیدن به مولانا به نقطه ی ثقل یا موضوع اساسی شعر پی می برد ؛ و با خواندن حکیم عمرخیٌام و فلسفه ی وی ، و آنگاه خواجه حافظ و اشاره به تبدیل عرفان به نوعی صوفیگری و... متوجه تصویری می شود که شاعر جهانبین ایران از فرهنگ مام میهن خود ارائه می دهد ؛ زیبا ، زیبا ... ... و شاید شاه بیت شاعر این باشد که : « عالی جناب عشق است باید دل بر درگه عالی جناب آید » نهایت عرفان ... نه فقط آن چند بیت آخر ، بلکه تقریبا" بیت به بیت این شعر شایستگی تعبیر و تفسیری دارند که می تواند فصلی از یک کتاب را تشکیل دهد . بقای « بقا » آرزوی قلبی من است ؛ و امٌا سراسر این بقا در سلامت و سعادت و موفقیٌت روز افزون آنجناب .. عید شما و خانواده ارجمندتان مبارک و « صدسال به این سالها » : سالهای خلق آثاری اینچنین در خور .
|
سلام بهره بردم ماندگار باشید
|
|
(3) خواننده ای که در فراخنای فرهنگ و هنر گسترده ی ادب و هنر پارسی دستی داشته باشد به محض رسیدن به مولانا به نقطه ی ثقل یا موضوع اساسی شعر پی می برد ؛ و با خواندن حکیم عمرخیٌام و فلسفه ی وی ، و آنگاه خواجه حافظ و اشاره به تبدیل عرفان به نوعی صوفیگری و... متوجه تصویری می شود که شاعر جهانبین ایران از فرهنگ مام میهن خود ارائه می دهد ؛ زیبا ، زیبا ... ... و شاید شاه بیت شاعر این باشد که : « عالی جناب عشق است باید دل بر درگه عالی جناب آید » نهایت عرفان ... نه فقط آن چند بیت آخر ، بلکه تقریبا" بیت به بیت این شعر شایستگی تعبیر و تفسیری دارند که می تواند فصلی از یک کتاب را تشکیل دهد . بقای « بقا » آرزوی قلبی من است ؛ و امٌا سراسر این بقا در سلامت و سعادت و موفقیٌت روز افزون آنجناب .. عید شما و خانواده ارجمندتان مبارک و « صدسال به این سالها » : سالهای خلق آثاری اینچنین در خور
|