سارق اشکهای من
درد یارم، زجنس دردم نیســـــــت
رنگ رویش به رنگ زردم نیست
سخنش سرد ومنجـــــــــــــمد، اما
در کنارش نه!!،هیچ سـردم نیست
سارق اشکــــــــــــــهای من گم شد
اشکهایی که گــــــریه کردم نیست
صبح تا شب به غـُـــــصه مشغولم
فرصتی تا کمی بگــــــــردم نیست
با توجـــــــــــــــــه به حس حساسم
حس این دم چو حس هر دم نیست
اخـــــــــــتصاص زبان برای نبرد
اصطلاحی که در نبردم نیســــــت
بی خیالم ز ترس ِتهـــــــــــــدیدات
حس اینکه کنند طردم، نیســــــــت
درد من درد سفـــــــره های تهیست
درد یارم، زجنس دردم نیســـــــت
مصطفی معارف 7/12/91 تهران
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/12/9 در ساعت : 11:53:55
| تعداد مشاهده این شعر :
979
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.