درود ....من هم غزلی با این قافیه و ردیف در بدو ورودم به سایت با مطلع(زلف رها در باد با خود درد سر دارد....از حال من هم باد هم باران خبر دارد) تقدیم کردم امیدوارم خوانده باشید... از این بیتتان بسیار محظوظ شدم(مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند.....عزیز مصر بودن یوسف من! درد سر دارد) جناب قزوه شما بیتی در غزلهاتان دارید که همیشه ی خدا در ذهن من ماندگار شده است و من با ان بسیار زندگی کرده ام....و عجیب از من جدا نشدنیست...(از این میدان خدایا تکسواران رها رفتند....چه خواهد کرد طفل همتم با نی سواریها).با آرزوی توفیق روز افزون برای شما.....کرمی
|
سلام استاد قزوه. 22 سال پیش در چهلم امام (ره) شعرگونه ای سرودم و توسط برادر پاشنا به روزتامه جمهوری که آن موقع مسئولیت قسمت شعرش بر عهده ی شما بود فرستادم و به دلایلی چاپ نشد .حال در دفتر شعرم تحت عنوان "یاد آن یار سفر کرده "آوردمش.اگر ممکن است علت عدم چاپ و تغییر مورد نظر شما را خصوصی بدانم. نبی زاده اردکانی
|
سلام بر شاعر زخم ها و زخمه ها جناب استاد قزوه ی عزیز هنوز ای مهربان در ماتمت هر تار، جان من نیستان در نیستان زخمه های شعله ور دارد درود بر شاعری که عزیزترین عاشقانه هایش را نثار کسانی می کند که کوچه های عاشقی در جغرافیای دلدادگی همیشه وامدار نگاه آنهاست . ا
|
سلام بر آقای قزوه عزیز درود بر شما شعر زیباتون رو خوندم کاش نظری هم به اشعار باقی دوستان می انداختید هر چه باشه بزرگ این سایت خود شما هستید
|
سلام ،برجستگی تعابیر و واژه های ژرف در شعرتان نمایان بود .....ممنون امیدوارم دعای آخر شعرتان به حقیقت مبدل شود
|
هنوز ای مهربان در ماتمت هر تار، جان من نیستان در نیستان زخمه های شعله ور دارد
|