-
روباهی به رنگ ِ فیلترِ سیگارم ...
همین حالا
خِش خِش
از زیر قدم هایم
شروع می شود
و روی اعصابَت رژه می رود
همین حالا
بادهایِ مِهرگان
در مُهره های مِهر وُ آبان
جشنِ باستانی ِ شان را
تیر می کشند
آذر!...
آذر!...
ای خواهرِ گیسو بریده ی خاک !
دایه ی بردبارِ بهمن وُ کولاک !
شاید این برگ
آخرین برگِ درخت باشد
امّا
آخرین برگ ِ دفتر ما نیست !!
"دوستت دارم" :
_سوسنی همیشه بهار است بر لَبَت
ترجمان ِ هزاران قوم
به توانِ هزاران زبان
روبانیست زرد
مایل به قهوه ای
در گوشه ی گُنگ ِ صدایت
روباهی به رنگِ فیلترِ سیگارم
که دود از نهادش بلند می شود وُ
تا قلبِ انارها نفوذ می کند_
خُرد وُ خمیر وُ خَسته ،
خرابم ... خراب.
با این همه
هنوز
دلخوشم به دروغ های تمیزت !!
مهر ماه 1391
علیرضا الفبایی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/8/30 در ساعت : 21:55:49
| تعداد مشاهده این شعر :
871
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.