ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مشکها سر به زیر تر گشتند

  پس بزن تیر را تمامش کن
  کشتی از انتظار لشکر را
روی دستان شمس تابنده
 بزن آن طفل ماه پیکر را
 
در جواب امیر خود نامرد
پاسخی ساده روی لب دارد
 هدف هر چه ظریفتر باشد
دقت بیشتر طلب دارد
 
 آن طرف گفتگو به این صورت
 این طرف می کند پدر نازش
 مادرش در حریم خیمه ولی
می رسد لای لای آوازش
 
چشم در چشم حضرت بابا
 می زند خنده ای به این مضمون
 سمت خیمه برم نگردانی
می شوم تا ابد به تو مدیون
 
من علی ام که ظهر عاشورا
  چند سالی بزرگتر شده ام
تا بدانی که جان نثار تو ام
سینه ات را پدر سپر شده ام

 روی هم میخورد عطش دیده
 آن لبانی که پر ترک هستند
زخمهایی که هر یک از آنها
سند تازه ی فدک هستند

 آی دستی که بر کمان هستی
 این سپاه من است کودک نیست
 این علی اصغر علی نسب است
 هدف پیش روت کوچک نیست
 
کمی آرام تر بکش زه را
 این کمان از فشار میشکند
 حتم دارم که با همین یک تیر
 کمر من سه بار میشکند
 
لب خود را گزید رود آرام
 تیر از چله ی کمان در رفت
 مشکها سر به زیر تر گشتند
 کاسه ی صبر چشمها سر رفت

  چه بگوید به اهل بیت حرم
 چه بگوید که باورش سخت است
  باور اینکه رفته از دستش
     آخرین یار و یاورش سخت است
 
پیش رو دشمنی که نا مرد است
 پشت سر چشمها که منتظرند
راست یا چپ ؟ کجا نمیداند
 لحظه هایش چه تند در گذرند


شرکت در  فراخوان دومین کنگره شعر خانگی
 

کلمات کلیدی این مطلب :  علی اصغر ، کربلا ، امام حسین ، ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/27 در ساعت : 19:23:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  732


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

امیر سیاهپوش
1391/8/28 در ساعت : 8:33:2
سلام بر علی اصغر
سلام شاعر پر سوز و با غیرت

چقدر پر سوز و غمبار شعر می گی
اجرت با امام حسین علیه السلام

هدف هر چه ظریفتر باشد
دقت بیشتر طلب دارد

مصرع اول ایراد وزنی داره با کمی حوصله ارتقا بده این بیت و این شعر عالی را
پیشنهاد استاد خوش عمل خوبه
التماس دعا رستگار عزیز
عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/27 در ساعت : 21:49:34
درود بر شما.شعر زیبایی است مثل طفل ششماهه...اما در بند دوم مصراع سوم را اینگونه بگوئید تا اندک لغزش وزنی برطرف گردد:هرچه باشد ظریفتر هدفش...در بند چهارم هم مصراع آخر اینگونه باشد بهتر است:می شوم تا ابد تورا ممنون...
من هم مثنوی ای دارم با همین وزن و قریب المضمون بخصوص آنجا که می گویم:طفل ششماهه چون تبسم کرد/تیر هم دست و پای خود گم کرد/تا نبیند چه اتفاق افتاد/بوسه ها بر گلوی اصغر داد...بدرود.
---------------------------
سلام استاد و ممنون به خاطر دقت نظرتان
حتما روی ابیات مورد اشاره بیشتر فکر میکنم و احتمالا نظر شما را را اعمال میکنم
بر قرار و بر مدار
یا علی
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/28 در ساعت : 10:43:6
سلام شعر زیبایی بود
همه جا زبان یکدست بود
این همه مضمون را برادر از کجا می آوری . بیشتر به یک صحنه نمایش شاعرانه شبیه است .
بجز مصرع هدف ظریف ، ابتدای مصرع اول بند چهارم
من علی ام که ظهر عاشورا مجبورید ی علی را مشدد بخوانید
پیشنهاد من : علی ام من که ظهر عاشورا
ممنون
اکبر نبوی
1391/8/28 در ساعت : 0:6:1
درود بر جناب رستگار عزیز
بسیار زیبا بود. اجرتان با حضرت حسین(ع).
سرافرازی تان افزون باد.
آرش پورعلیزاده
1391/9/2 در ساعت : 7:28:45
زخمهایی که هر یک از آنها / سند تازه ی فدک هستند ... سلام رفیق! قبول باشد
محمد شکری فرد
1391/8/27 در ساعت : 22:48:28
سلام آقای رستگار...زیبا بود و خواندنی...

ممنون.
بازدید امروز : 11,014 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,028,443
logo-samandehi