ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



با هم / مشق شب (دو غزل عاشقانه)
با هم

باز هم سال نو آمد؛ خوشی و غم با هم
باز تقویم و همان؛ عید و محرم با هم


ما دو از جنس دو دنیای غریبیم عزیز
به چه انگیزه بسازند دو عالم با هم؟


پاسخی کو؟  که خدا نیز نخواهد دانست
راز آمیزش فردوس و جهنم با هم!

بین ما حس غریبی است؛ دعا کن مگر او
- آشنامان بکند کم کم و کم کم با هم

تب گنگی که زبان وا کند  و سوزاند
هر دو را؛ هر دو؛ تر و خشک، مسلم، با هم

تو خودت سقف و ستونش شده ای، ورنه نداشت
دل من تاب دو عالم غم و ماتم با هم

نه  تو حوری، نه من ابلیس، بیا تا باشیم
پس از این مثل دو تا بچه ی آدم با هم!


حل این مسئله را از دل خود باز بپرس
هر تپش پاسخی از نوست که: با هم با هم
 
______________

مشق شب

ابر آمد و ... باد آمد و ... مهتاب درآمد
انگار شب از پیرهن خواب درآمد

در ذهن من این منظره عکسی شد و ... آن گاه
برفی شد و سیلی شد و از قاب درآمد

دنبال تو می گشتم و باز از قلم من
یک صفحه پر از وا ژه ی نایاب درآمد

در شعر من آن شب که تو گل می کنی، انگار
مرواری ماه از دل مرداب درآمد

تصویر من از صافی ات ای آینه، هر صبح
ماتم زده رفت و تر و شاداب درآمد


نقش تو زدن مشق شبم باد، اگرچند
این نقشه همیشه غلط از آب درآمد

تا  کی کدر از کینه؟؛ بیا تا که ببینی
ابر آمد و ... باد آمد و ... مهتاب درآمد

اردیبهشت و شهریور 1381


کلمات کلیدی این مطلب :  عید ، محرم ، فردوس ، جهنم ، شب ، مهتاب ، قلم ، آینه ، گل ، غزل ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/7/19 در ساعت : 20:53:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  1947


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/7/19 در ساعت : 23:26:50
سلام خواندم و لذت بردم
دکتر آرزو صفایی
1391/7/20 در ساعت : 12:24:24
سلام جناب ذکاوت
غزلی زیباد و فاخر است
دست مریزاد
سحر دگلی (آریایی)
1391/7/19 در ساعت : 22:26:19
سلام و عرض ادب و احترام جناب ذکاوت ارجمند
درود و هزاران درود بر این طبع و ناب قلم
هر دو نابی دلچسب که زمزمه اش به وجد آورد مرا
اما " با هم " تان به گونه ای خاص بر جان احساس نشست
درود و احسنت
قلمتان جاودان
احساستان در امان باد
مهدی سیدحسینی
1391/7/21 در ساعت : 20:22:57
سلام
بهره بردم
موفق باشید
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/7/19 در ساعت : 22:1:14
سلام استاد
هردو غزل بر جان نشست
شیوایی کلام و پی نهادن روایتی تازه و ناآشنا با قافیه و ردیف نو حلاوتی به کارها داده است . دو بیت زیر کاملا غافلگیرانه ظاهر شدند
نه تو حوری، نه من ابلیس، بیا تا باشیم
پس از این مثل دو تا بچه ی آدم با هم!
*
نقش تو زدن مشق شبم باد، اگرچند
این نقشه همیشه غلط از آب درآمد
سید اکبر سلیمانی
1391/7/20 در ساعت : 1:12:47
خصوصی-
استاد عزیز سلام
جسارتا یکی از ابیات شما رو چند روز پیش به عنوان بیت برگزیده بر روی سایت انجمن مجازی شاعران قرار دادم.
علی رضا آیت اللهی
1391/7/20 در ساعت : 23:18:31
سلام
هردو شعر زیبا و روان و مورد پسند عموم مردم هستند : ساده و بی پیرایه .
منتهی من معتقدم که اگر هر شعری در زمان خاصٌی به ذهن و زبان می رسد در زمان خودش هم میبایست مطرح شود ، یا بهتر است مطرح شود ، تا تاثیر گذارتر باشد ...
موفق و موید باشید انشاء الله .
وحید ضیائی
1391/7/20 در ساعت : 11:4:56
غزل اول دلنشین بود ... همچنان بادا .
مصطفی پورکریمی
1391/7/21 در ساعت : 22:31:1
سلام جناب استاد ذکاوت عزیز

بسیار زیبا و دلنشین بودند عاشقاته هاتان مستدام
محمد وثوقی
1391/7/21 در ساعت : 11:19:58
سلام و عرض ادب
دست مریزاد
در بیت سوم غزل اول به جای کلمه ی «خدا» کلمه ی دیگری بگذارید مثلاً «ملک»
مستدام باشید
امیر سیاهپوش
1391/8/1 در ساعت : 13:19:36
دو غزل زیبا و درجه یک احسنت
ملیحه رجائی
1391/7/19 در ساعت : 21:15:5
سلام جناب ذکاوت

ابر آمد و ... باد آمد و ... مهتاب درآمد
انگار شب از پیرهن خواب درآمد

زیبا بود
مانا باشید ...
سید اکبر سلیمانی
1391/7/20 در ساعت : 1:11:25
سلام استاد عزیز.همیشه به شما و قلم زیباتون ارادت خاصی دارم
سید حسن مبارز
1391/7/20 در ساعت : 22:32:36
نه تو حوری، نه من ابلیس، بیا تا باشیم
پس از این مثل دو تا بچه ی آدم با هم!

دست مریزاد ... تا باد چنین بادا ...
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1391/7/21 در ساعت : 21:16:5
سلام آقای ذکاوت بزرگوار
هردو غزل زیبا و دلنشینند.دست مریزاد .لذت بردم
سرافرازباشید
بازدید امروز : 17,540 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,976,140
logo-samandehi