ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شانه به شانه
شانه به شانه



***



هر درد درحوالی غم، هست، مال من



حتی دلی که یک‌سره بشکست مال من



امشب میان آینه‌ها، رقص، مال تو



زانوی غم به کوچه بن بست، مال من



فانوس من، تبلور خورشید، مال تو



ابری‌ترین زمینه ی یک‍‍‌‌‌‌‌دست، مال من



گیسوی موج موج پر از شانه، مال تو



شانه به شانه هر چه غبار است، مال من



هر جا نفس به آینه پیوست، مال تو



هر جا قفس به خاطره پیوست، مال من



اصلاً همین غزل، گل و لبخند،مال تو



هر چه در این توالی غم هست، مال من!

***

قم- 1381

......

---------------------------

غریب

**

چه سخت است ماندن، درآن سرزمینی

نباشد کنارت به جز غم ، قرینی

مزن زخمه بر زخم دل تا بنالم !

پری‌چهره‌ی من چرا این چنینی؟!

به دل مانده حسرت، بیایی که شاید

کمی بشنوم، نغمه‌ی دلنشینی

نباشد چنین رسم الفت، که هر روز

به دل، غصه‌ی تازه‌ای آفرینی!

بده مهلتی ، ای غم آخر «سعا» را

اجل‌واره هر جا، چرا در کیمنی؟

***

اصفهان  (خیابان مدرس - تیران) - 1367

---

یادت بخیر جوانی !

مردم در این زندگانی ..
کلمات کلیدی این مطلب :  غزل عاشقانه ، بیدلانه ، شانه ، مال من مال تو ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/15 در ساعت : 17:42:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  1296


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/7/15 در ساعت : 21:27:25
سلام استاد
خسته نباشید .
امروز غزلی از صائب می خواندم البته قبلا هم خوانده بودم اما توجه ام کمتر بود با مطلع :
حاشا که خلق کار برای خدا کنند / تعظیم مصحف از پی مهر طلا کنند
بر هر طرف که روی کنند این سیه دلان / در آبروی ریخته ی خود شنا کنند

دوست جوانمان اقای سنگری از غم های نادیدنی شما گفتند . خواستم بگویم شاعران که همیشه دردمندان
روزگار بودند . باید به این غم ها ببالیم . امثال من غبطه ی غم های شما را باید بخورند .

**
شاگردانه سئوالی هم داشتم : در بیت :
هر جا نفس به آینه پیوست، مال تو
هر جا قفس به خاطره پیوست، مال من
پیوستن نفس به آینه مرا به یاد موتیف آشنای آینه گرفتن جلوی دهان شخص محتضر گرفتن جهتِ آزمون حیات ، می اندازد که بهتر است مال شما باشد. و قفسی که به خاطره پیوست یعنی آزادی محض بی ترس از قفسی دیگر مال معشوق . ممنون می شوم دریافت احتمالا غلط بنده را به ارشادی اصلاح بفرمایید
زنده باشید
---------------------------------------------------------------------------
سلام دکتر معزز
استاد خوش فکر سبک هندی
و دوست فهیم بنده ی حقیر.
سپاسگزارم از مواهب و الطاف شما
*
در باب پرسشتان :
عرض کنم سال 1380 به نوعی اوج فعایت های شعری من است.
سن ام 35 سال بود و "ابروباد و مه وخورشید و فلک" سرجای خود.
اغلب آثارم چه در شعر کلاسیک ، چه در شعر مدرن : سپید و شعرهای منثور.
چه در تلفیق سبک های تجربه شده ، همه و همه در اوج بودند ؛ تا این که افول سن و سال از یک طرف و اتمام مواعید جوانی کم کم ازفراز رو به نشیب گذاشت.
این برای نخستین بار است این غرل را ارایه می دهم و جایی هم نخوانده ام.
از جمله غزل " درجه یک " بنده است. و بیتی که شما بدان اشاره کرده اید بهترین بیت غزل ،
برداشت مصرع نخست کاملا درست است.
اما مصرع دوم : در حقیقت ، فنا را برای خویش می خواهد. قفس رای خود و نفس را برای "یار" یا معشوق.
کل ابیات غزل : وضعیت مطلوب را برای یار و نامطلوب را برای خود می خواهد.
و اما قفس :
آیا پرنده در قفس زیباست ، یا بدون قفس؟
قفس چطور؟ با پرنده زیباست یا بدون پرنده ؟
پرنده در قفس باعث بروز زیبایی اش می شود نه در هوا ؟!
و قفس وقتی با پرنده است هویت دارد.
من می گویم : تو با آینه باش که ، نشان دهنده حیات و زیبایی توست و وقتی بخار نفست به آینه می خورد همه خوشحال می شوند و من "نباشم" آنگاه که همه از قفس من به عنوان خاطره یاد می کنند. توباش و من نباشم .
تمام ابیات دعا برای "تو"ست و نفرین برای "من " البته غزل دیگری با قافیه دیگر هم با این ردیف دارم که ان شاء الله بعدا خواهید خواند.
بسیار بسیار از شما سپاسگزارم
خواندن غزل : "غزل به سبک پریشانی "را حتما فراموش نکنید . زیباست
یا حق
مجتبی اصغری فرزقی
1391/7/16 در ساعت : 8:8:4
دوستان مطالب لازم را گفته اند و بنده از اين رهگذر توشه برداشتم
موفق باشيد بزرگوار
------------------------------
سلام و درود برشما
سپاسگزارم
از حضورتان
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/7/17 در ساعت : 18:38:32

سلام و عرض ارادت جناب موسوی عزیز
هر دو شعر زیبا ، دلنشین و جوشیده از جان است ، دست مریزاد و شاعرانگیتان مستدام
با عرض پوزش نظر استاد را به دو نکته جلب می کنم:

1 - در مصراع اول از غزل نخست ( هر چه که مطلع غزل هم شناخته می شود به نظرم اگر بفرمایید :
( هرچیز در حوالی غم، هست، مال من ) هم کلمه ی "این " که در اینجا حشو شده برداشته می شود و هم مطلع زیبا تری به غزل هدیه می کنید
2 - در مصراع دوم غزل دوم < نباشد مرا، چون تو یک هم‌قرینی >
" هم قرینی " هم درست نیست و هم زیبا نیست
قرین به معنای مصاحب ، همدم ، همنشین و ..... نیاز یه پیشوند اشتراک " هم " ندارد . از طرفی وجود یای وحده در انتها یک را از انتفاع خارج می کند .
بد نیست بفرمایید < نباشد مرا، چون تو ای گل ‌قرینی >
البته یقین دارم طبع لطیف شما ، می تواند جایگزین مناسب تری بیابد . برقرار باشید
خواهش می کنم تصدیعم را ببخشید .
------------------------------------------
سلام و درود بر شما استاد روحانی عزیز
کلمات روحانی تان ماندگار و نجوای قلمتان بر قرار باد.
درباره غزل نخست ، اشاره " ثوابی" فرموده اید
و درباره غزل دیگر ، اشاره شما کاملا"صواب" است
مورد حشو "یک " درست و بجاست.
درمطلع غزل " این " اشاره به وضع موجود است، کاملا "حشو" نیست ؛ اما اگر جایگزین بهتری بیابد
حتما به قوت مطلع خواهد افزود.
از بذل توجه و خواندن دقیق شعرم ، سپاسگزارم
عمروعزتتان پایدار
ان شاءالله







مصطفی پورکریمی
1391/7/15 در ساعت : 22:58:11
سلام جناب استاد موسوی گرامی
هر جا نفس به آینه پیوست، مال تو

هر جا قفس به خاطره پیوست، مال من

با این بیت رفتم توی حال و هوای حضرت بیدل بسیار زیبا بودند دست مریزاد
--------------------------
سلام و درود بر شما عزیز
از لطف شما سپاسگزارم
بله ،آنچه فرموده اید درست است
تاثیر میرز ا عبدالقادر بیدل (ره) بر برخی از غزل هایم کاملا مشهود است
درپناه حضرت حق باشید
یا حق
امیر سیاهپوش
1391/7/16 در ساعت : 8:34:45
سلام جناب موسوی
هر دو شعر قوی، زیبا و دلنشینند. البته غزل اولی برا من دلچسبتر بود.

اصلاً همین غزل، گل و لبخند،مال تو
هر چه در این توالی غم هست، مال من!

خدا نگهدارتون سید
--------------------------------
سلام
جناب سیاهپوش سپید اندیشه
از حضورتان بسیار متشکرم
بله غزل زیبایی ست
و هر بیت بیانگر سلیقه ای دیگر
این نوع غزل ها چون بیت محور هستند
می شود به سلیقه مخاطب وا گذاشت
یا حق
حسین سنگری
1391/7/15 در ساعت : 18:18:58
سلام استاد عزیزم

نمیدانم چرا وقتی غزلهای شما را می خوانم حس عجیبی پیدا می کنم ... غم مبهمی در اشعارتان موج می زند ... واژهای شعرتون دروغ نمیگن یه جورایی انگار پیوستگی و وابستگی خاصی با خودتون دارن ... نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه ... جنس واژه هاتون از خودتونه نه فقط صرفا چیدمان 4 واژه کنار هم برای ساخت یک غزل.

به هر حال بسیار عالی بود.

امیدوارم لایق تعریفی که در حیات خلوت از بنده داشتید باشم.

برقرار باشید استادم
------------------------------------------------------
سلام و درود بر شما نیز
**
اشک جان و دلم را در نیار ، پسر خوب
عمری جگر به دندان جویده ام،
شعر "واگویه ی نادیدنی "هایی است که از عالم "حس " سرازیر می شود.
شعرهای ناسوتی را رها کن
اگر با نوشتن هر بیت ، اشگت جاری شد ، شاعری
روزگار سفله پرور کی بداند قدر "اشک"
**
از مواهب دل انگیزت سپاسگزارم
زنده باشی
یا حق!
علی میرزائی
1391/7/15 در ساعت : 23:39:31
سلام استاد نازنین
هر دو غزل صمیمی ودل نشین است
زنده باشید
-------------------------------
سلام استادمعزز
سپاسگزارم
شما مثل همیشه شرمنده ام می کنید
بله دو غزل در دو سبک پیوسته:
غزل نخست سبک هندی
غزل دیگر در سبک عراقی
بازهم سپاس

علی رضا آیت اللهی
1391/7/17 در ساعت : 13:31:42
سلام به نویسنده ، پژوهشگر وشاعر گرامی
معمولا" شعرهایتان را می خوانم و بهره میبرم و می روم .
ولی این بار در این نخستین شعر شما هم زیبائی شعر « تقسیم ارث وحشی بافقی بابرادرش » به چشم می خورد ، هم طنزی والا و هم به خصوص نوعی ایثار عرفانی . حیفم آمد سلامی نگفته بروم !.
استوار و پایدار باشید ان شاء الله
-------------------
سلام و درود بر شما استاد آیت اللهی
بسیار ممنون که "این بار" قابل دانستید و به "سلامی و پیامی "سرافرازم کردید.
البته در شعر جناب و حشی : خوب و سالم و درجه یک ،مال خود و به درد نخورهاش مال برادر است.
اما اینجا همه ی خیر و خوشی مال "یار" و درد و رنج و گرفتاری مال من است.
"ایثار عرفانی" نکته ی جالبی بود که اشاره کرده اید. به نوعی اساس عرفان " محبین" است
از آشنایی با شما خرسندم.
موفق باشید
یا حق
دکتر آرزو صفایی
1391/7/15 در ساعت : 23:38:56
درود استاد غزل زیبایی است
دست مریزاد
همیشه خواندن اشعارتان برایم سود مند است
------------------
درود بر شما مهربان بانو
باعث افتخار است که خوشایند نظرتان شده است
زنده باشید
حق یارتان
سارا وفایی زاده
1391/7/16 در ساعت : 12:28:22
درود جناب موسوی
دلنشین سرودید
--------------
سلام بر شما
مثل همیشه زیبا خوانده اید
و دلنشین پیام گذاشته اید
سپاسگزارم
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 1 روز و 21 ساعت و 18 دقیقه و 05 ثانیه است همراه شماییم 460070285.419 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 379 | بازدید دیروز : 7,315 | بازدید کل : 124,222,422
logo-samandehi