سلام و درود بر سرکار خانم گیلانی گرامی ... شعر بسیار زیبای شما را مطالعه کردم و از خوانش آن لذت بردم چون پیشتر که از دیگر اشعارتان خوانده ام و با زبان شعریتان آشنایی دارم.
وزن شعر شما مفعول فاعلات مفاعیلن، مفعول فاعلات مفاعیلن و از وزن های دوری است که البته یکی از اوزان مورد علاقه ی بنده هم می باشد. مطلع غزلتان بسیار زیباست اما رابطه ی بین دو نیم مصراع آن کمی گنگ به نظر می رسد یعنی شما می گویید: تهمت زدید تا سخنی گفتم و بعد در نیم مصراع دوم آن را رها می کنید و به کم بودن زمان اشاره می کنید.
بیت دوم شعرتان شما می گویید در من سکوت ماند و صدا کردن در صورتی که یکی از این دو معمولا می ماند یا یکوت یا صدا در نیم مصراع دوم باز این مضمون را به خدمت نگرفته اید و گفته اید لیوان آب ماند و شنا کردن اما رابطه ای منطقی بین صدا و سکوت و شنا کردن و لیوان برقرار نیست. در مصراع دوم بیت دوم هم باز مضمون های مصراع قبل را به خدمت نگرفته اید و یک مضمون تازه را آورده اید: "یک مار زخم خورده به من خندید" - این نیم مصراع بسیار زیباست اما متاسفانه هیچ ارتباط افقی ای و کل بیت برقرار نکرده است.
بیت سوم شعر شما مانند دیگر ابیات زیباست. در نیم مصراع دوم مضمون زیبایی آورده اید: "این سر برای درد دلش تنگ است" اما در نیم مصراع اول حرف تازه ای نزده اید. اما مصراع دوم بیت سوم شما در نیم مصراع اولش دچار اشکال وزنی است. به عنوان پیشنهاد و البته بداهه می توانستید بگویید: "گرمای آفتاب کنارش نیست".
در بیت چهارم شعرتان کلمه ی "کلّه" را نتوانستم هضم کنم ... به نظرم اگر میشد کلمه ی ذهن را به کار ببرید بهتر بود ... زبان رسمی شعر را به محاوره و طنز می کشاند این کلمه. در نیم مصراع دوم بیت چهارمتان چون می خواستید قافیه ی درونی را استفاده نمایید ناچارا مضمون را فدای قافیه کرده اید. و اما مصراع دوم بیت پنجم، نیم مصراع اول با دوم رابطه ای ندارد هر چند نیم مصراع دوم به تنهایی معنای درستی دارد.
بیت پنجم شعرتان شروع خوبی دارد اما از نیم مصراع دوم یعنی: " من : سایه ای که گم شده هرجایی ست" نتوانستم چیزی متوجه شوم.
بیت ششم شعرتان یکی از ابیات موفق غزلتان است ... چون تقریبا روابط بین اجزا بسیار خوب برقرار شده است ... بوجود آمدن طفل حرام و لکه ی ننگ رو پیراهن و سپس مردی که پشت سرش مردم حرف میزنند که زنش آلوده است. اما نکتهای که باید بدان اشاره کرد این است که شما در بیت اول شخصیت خود را زن معرفی می کنید اما در این بیت به ناگهان مرد می شوید که البته فکر میکنم اشتباه باشد..
بیت هفتم شعرتان نیم مصرع دوم هیچ ارتباطی با نیم مصراع اول ندارد. و در مصراع بعدی باز هم رابطه ی افق را رعایت نکرده اید ... رابطه ی بین شعر، دردسر، با هرزه و خیانت که البته رابطه ی هرزه و خیانت برقرار است نیم مصراع دوم با نیم مصراع اول رابطه ای ندارد.
و اما بیت هشتم شعرتان دو نیم مصراع باز رابطه ی تقریبا خوبی با هم دارند ... عصیان کردن و با تنها ماندن رابطه ی خوبی دارد. و مصراع آخر بیت هشتم هم باز رابطه ی خوبی دارد ... اما در نیم مصراع اول می گویید: " جرمی نکرد و ..." در صورتی که شما جرم های انجام شده را لیست کرده اید...
در کل شعر بسیار خوبی بود ... خانم گیلانی باید سعی کنند روابط افق و عمودی بین ابیات بهتر شناخته و بین اجزا ارتباط بهتری برقرار کنند. در هم آمیختگی تصاویر و از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن ذهن مخاطب را دچار سردرگمی می کند که انشاءالله به مرور زمان و با مطالعه ی بیشتر رفع خواهد شد.
پیش به سوی موفقیت...
جسارت حقیر را به بزرگواری خودتان ببخشید ... موفق و سربلند و پیروز باشید.
ارادتمند - حسین سنگری
یا حق