فلسطین ای طنین هستی عشق
جنونی زاده ی سرمستی عشق
زلال آوایی لبهای تشنه
قیام سنگ در امحای دشنه
ترنم کرده با خونین روایت
شکوه فتح را تا بی نهایت
کبوتر کشته ی پژمرده زیتون
لگد کوب شرارتهای صهیون
کفن پوشی به میدان سنگ در مشت
و یک تاریخ بار جنگ بر پشت
خروش آوا صحاری در صحاری
شکوه رزم و رمز پایداری
شهادت نامه ای با خون نوشته
به برگ لاله بر بال فرشته
به دنیای خصومتهای فردی
نشان سینه ی سینای مردی
فلسطین ای سراسر شور فریاد
نه از دل رفته ای ما را نه از یاد
به دلها تا عبوری تازه داری
به هر شعری حضوری تازه داری
بتاب ای آفتاب انتفاضه
چراغ انقلاب انتفاضه
بتاب و چشم خفاشان هدف کن
تمام نور جویان را به صف کن
بگو با نور جویان گاه جنگ است
که تنها راه باقی راه جنگ است
بگو با لشکر طیر ابابیل
هجوم آرند بر اردوی قابیل
هجوم آرند با سجیل دیگر
هویدا گشته عام الفیل دیگر
فلسطین ای تبسم کرده در خون
رهایی را ترنم کرده در خون
غم بیت المقدس کشت ما را
حضور شوم کرکس کشت ما را
خوشا محرم شدن با جامه ی رزم
وصیت نامه ای با خامه ی رزم
طواف مسجد الاقصی نمودن
هزاران عقده از دل وا نمودن
همان مسجد که کانون قیام است
بر اسراییلیان بیت الحرام است
خوشا رمی جمر کردن دمادم
خروشیدن خطر کردن دمادم
ترنم سوره ی الثوره کردن
« محمد دوره » ها را دوره کردن
خوشا قدس و نسیم وادی قدس
قلم بگذار تا آزادی قدس
قلم بگذار و سنگ از راه بر دار
مغیلان درنگ از راه بر دار
مسلح شو به سنگ انتفاضه
که پیروز است جنگ انتفاضه .