ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای شهید عباس بابایی


قرارم با خودم این بود که 15 مرداد شعری برای شهید عباس بابایی داشته باشم...اما نشد و افتاد برای امشب...



تقدیم به شهید عباس بابایی ، مردی که آسمانی بود و در پانزدم مرداد 1366 آسمانی تر شد:




ای نجیب ِ  بلند آوازه! ...ای که صد آسمان پر از رازی

ای که همچون عقاب در آن اوج...خالق لحظه های اعجازی

تو هُمایی ...هُمای کشور عشق...بالهایت نشان خوشبختی ست

سایه ات را همیشه می خواهی بر سر میهن ات بیندازی

روح تو در زمین نمی ماند...دوست داری که بال و پر بزنی

عشق بازی در آسمان با یار! تو مُصرّی به این بپردازی

سینه ات سرزمین اخلاص است...نام تو اتفاقا عباس است

تا بخندند کودکان وطن...خویش را ذره ذره می بازی

هر کجا باشی ، آسمان حتی!...در زمین! یا در آن جهان حتی...

تا همیشه برای کشور خود...نگرانی!...هنوز سربازی

از تو گفتند...از همان روزی! که زمین را نگاه می کردی...

زیر بال ات فقط بیابان بود... و تو گفتی چه دشت دلبازی!

ناگهان آسمان معطر شد... روح تو بال زد ...کبوتر شد

عید قربان ِ حج اکبر شد...وه! چه پایانی و چه آغازی

زندگی روی خط زیبایی...رفتنی اینچنین تماشایی...

عاقبت شد  "شهید بابایی" !... چه شهید ِ بلند پروازی....




کلمات کلیدی این مطلب :  برای ، شهید ، عباس ، بابایی ،


   تاریخ ارسال  :   1391/6/1 در ساعت : 3:44:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  6932


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  حسین دوست     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
شعر با روح و جان بازی کرد به چه شعری چه ساز و آوازی صد درود بر تو باد ای شاعر که این چنین شعر میسازی
نام ارسال کننده :  ثنا     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام در کل عالی بود،بازم بگید
نام ارسال کننده :  حسام کوثر غلامی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
ممنون از شما که اینگونه یاد شهدا را در دل ما زنده نگه می دارید
نام ارسال کننده :  سعید     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
احسنت به شما بانو، شعر بسیار خوب و دلنشینی بود
سید حسن مبارز
1391/6/1 در ساعت : 8:15:1



غزل بسیار زیبا و شورمندانه ای خواندم . غزلی که در جای جای آن اتفاقات شاعرانه مشهود است .فقط بعضی از سطرها و عبارات چندان جدی در شعر ننشسته است و یا حضور آن ها در شعر از یکنواختی اش کاسته است مثلا در مصرع اول ترکیب نجیب بلند آوازه بسیار خوب است و خوش اما عبارت صد آسمان پر از راز " واقعیت این است که هم اغراق آمیزی آن جدی صورت نگرفته و هم اینکه کلیشه ایست . در این غزل زیبا و دلنشین که یکی از ویژگیهایش راحت گویی است اگر عبارات کلیشه ای جای خود را به تصویر ملموس و عینی بدهد خواننده بیشتر به وجد و لذت دست می یابد . در بیت چهارم ، گوشهایت به گریه حساس است ظاهرا اگر می بود گوشت یا گوش تو به گریه حساس هست به عبارت سلیس تر نزدیک می شد . در این حالت کمی تصنع دیده می شود که قطعا وزن نمی تواند این حالت را به وجود آورده باشد. نکته آخر اینکه با توجه به فضای اشعار دفاع مقدس و کلا ادبیات متعهد ، شعر هایی که در این حوزه سروده می شود قابلیت شعارگونه شدن بسیاری زیادی را دارد که اگر شاعر از شاعرانگی شعر غافل شود به مرور زمان چیزی در شعر بجز شعر باقی نخواهد ماند. عذرخواهم بخاطر تصدیع وقت . موفق باشید.
...............................................................
سلام سید بزرگوار
خیلی خیلی سپاسگزارم از شما.باور کنید که من همیشه وقتی اینجا شعر می گذارم منتظر نقد هستم و چون خیلی کم این اتفاق می افتد امروز دیدن این نوشته ی شما خیلی خوشحالم کرد.من مطمئنا روی تمام مواردی که شما گفتید خیلی جدی فکر خواهم کرد . باز هم ممنونم از شما. علی یارتون











سینا شهیدا
1391/6/1 در ساعت : 13:58:28
چگونه مي توان شعري شيرين ، شعري شريف و شعري شور آفرين از قهرمان آسمانها خواند و از صميم قلب با بهترين واژه ها از آفريننده اش سپاسگزاري نكرد؟

بهترين دعاي شهيدان در حقتان مستجاب و

هماره كلك سحرانگيزتان به شميم شعر شهيدان معطر باد.

موقع اينگونه سرودن ها، ما را نيز دعا كنيد.
.........................................................................
سلام جناب شهیدا
ممنونم لطف دارید شما.../اگر لایق باشم، حتما.
مریم توفیقی
1391/6/2 در ساعت : 1:2:13
چه غزل نابی وحیده جان. جان گرفت روحم و روح شهید بابایی تا ابد شاد ...
.......................................................
قربانت عزیزم
دکتر آرزو صفایی
1391/6/1 در ساعت : 14:58:46
سلام بانوی ارجمند
خواندم و بهره بردم بانو دست مریزاد
................................
سلام.لطف دارید.ممنونم از محبت شما
عارفه دهقانی
1391/6/2 در ساعت : 21:59:20
ممنون خواهرم
......................................
قربانت عارفه ی عزیزم
وحید ضیائی
1391/6/1 در ساعت : 19:21:6
تا همیشه برای کشور خود...نگرانی!...هنوز سربازی



این سطرش خوب بود .ممنون
............................................
ممنون از شما و این همه صداقت !
زنده باشید
رضا کرمی
1391/6/3 در ساعت : 0:27:2
پرداختن به اسطوره هایی چون بابایی خصوصا با این شکوهمندی جای تقدیر دارد...دست مریزاد
.............................................
ممنونم از نظر لطف شما جناب کرمی
زنده باشید و برقرار
زهرا شعبانی
1391/6/8 در ساعت : 23:12:9
سلام دوست شاعرم
بسیار زیبا بود
مأجور باشید
...................................
سلام
متشکرم دوست عزیز
یونس افشار
1391/7/10 در ساعت : 14:49:24
سلام خانم افضلي.ممنون از اين اشعار خوب.خوشحال ميشم در مورد اشعار من هم نظر بدهيد
............................................................
سلام
متشکرم
چشم حتما
ساراسادات باختر
1391/6/1 در ساعت : 10:21:12
سلام و هزار افرین بر وحیده عزیز با این غزل زیبا و بس دلنشین
چند پیشنهاد هم دارم بعدا برایت خواهم گفت عزیزم..
...............................................
سلام عزیزم
با اشتیاق منتظر شنیدن پیشنهاداتت هستم
مصطفی پورکریمی
1391/6/1 در ساعت : 23:48:32
سلام خانم افضلی بزرگوار
زنده نگه داشتن یاد شهداکمتر از شهادت نیست (مقام معظم رهبری) آفرین بر شما بسیار زیبا بود
........................................................
سلام بر شما
ممنونم جناب پورکریمی بزرگوار...
علی فردوسی
1391/6/3 در ساعت : 13:54:11
سلام دوست

غزل خوبی بود.

یک سری نکات به ذهنم رسید که ممکنه درست باشه و شاید به نظر شما هم درست بیاد. به هر حال صاحب اثر شمائید.
اول از همه بگم که متاسفانه استفاده از این وزن یه جورایی بین شاعران داره کلیشه میشه و من واقعا نگران این موضوعم. این وزن برای مضمون پردازی و جمله سازی خیلی خوبه و همه شاعران رو اسیر خودش میکنه
و اما شعر...
با نظر آقای مبارز درباره "صد آسمان..." موافقم. کاملا کلیشه ای است و کلا ترکیبات اضافی اینچنینی در ادبیات امروز محلی از اعراب ندارند.
مصراع "سینه ات سرزمین اخلاص است/ نام تو اتفاقا عباس است..." مصراع خوبی است ولی مصراع بعدی نتونسته تکمیل کننده خوبی باشه واسه این مصراع و استعاره خوبی با این نام عباس بسازه. در واقع مراعات نظیر توی این بیت ضعیفه.
در بیت "وه! چه پایانی و چه آغازی" تنها صحبت از پایان کار شهید شده و به آغاز اون اشاره ای نشده و بیت از این لحاظ لنگ میزنه. اگر در مصراع اول بیت به نحوی به آغاز زندگی شهید هم اشاره میشد خیلی بهتر بود.

بیت "هنور سربازی..." و بیت آخر به دل من بیشتر نشستند.

یا علی
...............................................................

سلام جناب فردوسی
اول تشکر می کنم از لطف شما و همچنین ممنونم از نقد شما. در مورد نکته ی اول کاملا با شما موافقم . جوری که حتی خودم بعد از سرودن این غزل این نگرانی را احساس کردم و اتفاقا این را هم خوب حس کردم که انگار شعرهایم دارند یکدست میشوند و به هر حال ممنونم از تذکر شما که مرا وادار کرد این موضوع را جدی تر بگیرم. و اما در مورد "صد آسمان..." مطمئنا تغییر خواهد کرد...بعد از تذکر جناب مبارز تصمیم گرفتم که تغییر بدهم اما گذاشتم برای فرصت بهتری. /در مورد "عباس" ....و مصرع دوم این بیت من قبلا در مصرع اول نوشته بودم که گوش هایت به گریه حساس است و این عبارت به دل خودم ننشسته بود و بعد از نظر آقای مبارز تغییرش دادم به :"سینه ات سرزمین اخلاص است" ولی چون مصرع دوم رو دستکاری نکردم اون رابطه ی بین گریه ی مصراع اول و خنده ی مصراع دوم از بین رفت و نام عباس را هم می خواستم با جانبازی اش همراه باشد که همان : خویش را ذره ذره می بازی...را آوردم.اما قبول دارم که به خاطر تغییرات و دستکاری ، ارتباط دو مصراع کمی دچار مشکل شده.../در مورد وه ! چه پایانی و چه آغازی ...من منظورم از آغاز، آغاز زندگی شهید نبود...بلکه خواستم بگویم که این پایان تو خود یک آغاز بود و این شهادت به نوعی گرچه پایان زندگی دنیایی توست ولی یک آغاز زیباتر را به همراه دارد.../به هر حال بسیار ممنونم از وقتی که گذاشتید و دقت شما. که مطمئنا این تذکرها روی کارهای بعدی من بسیار تاثیر خواهد گذاشت.
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/6/3 در ساعت : 16:18:36
:)
ممنونم وحیده ی عزیز
هنوز سربازی...
.........................................
سلام عزیزم
ممنونم
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 9 روز و 17 ساعت و 20 دقیقه و 42 ثانیه است همراه شماییم 455563242.889 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 4,786 | بازدید دیروز : 6,975 | بازدید کل : 123,423,939
logo-samandehi