ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزلی از خلیل ذکاوت


از تیغ، دریغم مکن ...



وقتی که دلی عهدشکن داشته باشم



از درد درون با که سخن داشته باشم؟ 



دنیای غمی؟؛ باش!؛ به دنیا دل ِ بی غم



ای دل، چه کسی داشت که من داشته باشم؟!



بگذار بخشکم، نه که همچون گل مرداب



آبشخوری از لای و لجن داشته باشم



وامانده ام از قافله ی لاله و ....حق است



هی ناله کنم، نی به دهن داشته باشم



گفتم که شب بزم جنون، مثل شهیدان



پیراهنی از زخم به تن داشته باشم،



می سوزم از این غم که نشد دست کم ای دل



از داغ، نشانی به بدن داشته باشم



از مرگ پذیرا بشوم؟ با چه؟ چگونه؟ 



من گور ندارم که کفن داشته باشم!



من بلبل این باغ و بهارم؛ به چه عنوان



هم خوانی ِ با زاغ و زغن داشته باشم؟



دنبال گلی گم شده می گردم، اگر، گاه



چشمی به در و دشت و دمن داشته باشم



در بازی ایام لگدکوب شوم، باز



سرسبزم؛ اگر صبر چمن داشته باشم  



حرف دلم از دیده روان است حریفا!



گیرم که زبانی قدغن داشته باشم



چون زلف به زلف تو گره زد دلم ای دوست



باید که چنین چین و شکن داشته باشم



از تیغ، دریغم مکن؛ آن گاه من و خود



می دانم؛ اگر دست ِ  بزن داشته باشم!



صدکاره ی بیکارم، اگر غیر تو ای عشق



صدها هنر و صنعت و فن داشته باشم



امّید که در سایه ی سبزت، غزلی نو



در خورد تو - ای سرو کهن ! - داشته باشم



خوابم چه خوش است؛ از سر من نیز زیادی است



خشتی ا گر از خاک وطن داشته باشم


کلمات کلیدی این مطلب :  غزلی ، از ، خلیل ، ذکاوت ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/17 در ساعت : 15:5:0   |  تعداد مشاهده این شعر :  2034


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  طارق خراسانی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
اشعار زیبایی ست به دل ما هم یک سری بزنید
سیاوش پورافشار
1391/5/17 در ساعت : 21:51:34
درود بر شما شاعر ارجمند
بسیار غزل زیبا همراه با ظرایف ادبی شعر پارسی است
دست مریزاد
نسرین حیایی تهرانی
1391/5/17 در ساعت : 17:55:14
سلام جناب ذکاوت. لطفا به قسمت ویرایش بروید در مربع کوچک بالای صفحه ی ثبت شعر تیک بزنید تا شعرتان در صفحه ی اول نمایش داده شود. از حضورتان سپاسگزاریم
مرضیه خدیر
1391/5/17 در ساعت : 23:23:28
بسیار هنرمندانه و زیبا بود
بازدید امروز : 8,003 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,210
logo-samandehi