...بعد از علی سفینه ی توحید را توئی
در بحر بیکران ولا ناخدا حسن
در زمزم ولای تو کردیم شستشو
ای مروه را شکوه و صفا را صفا حسن
صلحت زمینه ساز قیام حسین شد
کافشا نمود توطئه ی خصم را حسن
دانشوران درس جهاد تو بوده اند
شیر اوژنان واقعه ی کربلا حسن
جمهور ناس را که به قدر تو واقفند
باب المراد هستی و مشکل گشا حسن
بیگانه با محمد و آل محمد است
با حق نیافت هرکه تو را آشنا حسن
بر سر در حدائق جنت نوشته اند:
نیکو حسن ....گزیده حسن..... مجتبی حسن...
****
آیینه ی جلوه ی خدائی حسن است
مفهوم بلیغ روشنائی حسن است
آن مصلح عادلی که حریت را
آراست به نور پارسائی حسن است
***
آنم که به دل مهر پیمبر دارم
سودای ده و چهار در سر دارم
جز لطف و عنایت حسن فردا روز
امروز چه آرزوی دیگر دارم
***
خداوندا دلم را با صفا کن
به آیین محبت آشنا کن
چو بلبل در گلستان بقیعش
ثناخوان امام مجتبی کن.
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/14 در ساعت : 14:49:14
| تعداد مشاهده این شعر :
1231
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.