ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گرداب كهنه


 گرداب كهنه



هماي فكر بشر تا كه بسته بر سنگــــ است



براي  پــر زدني عاشقـــــانه دلتنگـــــ است



چگونه پر زند انديشه اي كه در همه  عمر



اسير  دام قفس ساز جهل و نيـــرنــگ است



دلم  كه آيـنه گردان  خيــــل    اضداد  است



خوشم كه در همه احوال صاف و بيرنگ است



درون  كشتـــــي جان  ناخداي عشق  آييـــن



به موج عادت  گرداب كهنه در جنگ است



ز  را ه عـــشق و وفا پا  نمــــيكشم   هرگز



اگرچــــه هر قدمش خار فتنه و سنگ است



به راه عشق «كـــريما» ز دام غم  مهراس



كه   عافيت  طـلبي نزد رهروان ننگ است



                                                                     


کلمات کلیدی این مطلب :  گرداب ، كهنه ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/4/3 در ساعت : 1:44:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  1092


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیدرضا نوری
1391/4/3 در ساعت : 5:33:30
سلام بزرگوار ، ان شاالله موفق باشید
بسیار استفاده کردم
***********

سلام بر شما جناب نوري

سپاس از لطف شما.
علی رضا آیت اللهی
1391/4/3 در ساعت : 23:45:15
سلام به استاد كريما
غزل « گرداب كهنه » را چند بار خواندم ، و مطمئن هستم كه باز مي آيم و باز مي خوانم . غزلي به اين زيبائي و رواني و ، در عين مقتضيٌات شعري ، در يك زيبائي به تمام و كمال داراي مفهومي است كه تمام فلسفه ي زندگي انساني را در خود گنجانده است : اورمزد در برابر اهريمن – خدا با آفريده اي بنام شيطان – حق ٌ در برابر تباهي – علم در برابر جهل : دين و آئين و دانش و بينش و صداقت و فضل و شرف در برابر جهل و نيرنگ .
سي سال پيش از اين حديثي ازپيامبر اسلام به زبان عربي – فرانسه خواندم كه پيامبر اسلام (ص) بعضي از شعرا ( بلانسبت جنابعالي و ساير بزرگان سايت ) را جاهلان خطاكار خطاب فرموده بودند كه البته همزمان با ظهور اسلام « شاعر » در جامعه و فرهنگ جاهليٌت عرب به منزله « تبليغاتچي » بوده است ؛ و آنچنان كه بعدا" ما خواسته ايم و از بطن اصطلاح هم بر مي آيد : آگاهي دهنده ، آموزنده فرهنگ و ادب .
اينجاست كه شعري به اين زيبائي و متضمن فلسفه اي جهانشناختي – انسانشناختي به صورت يك درام يا به زبان خودمان به صورت يك مر ثيه « رسالتمندانه » ظهور مي كند ؛ و داغي است از دل يك شاعر حقيقتا" شاعر كه بر زبانش ، بر چهره اش و برتمام وجودش مي نشيند : داغ جهل ! چرا كه نيرنگ خود از جهل است و عناد با انسانيٌت ...
شاعري اينچنين داغدار ، كه چه بگوئيم چه نگوئيم ، چه بنويسيم و چه ننويسيم ، و چه بخواهيم و چه نخواهيم ، « وسعت ديد » دارد ، « وسعت انديشه » دارد ؛ و همانطور كه « آزادانه » مي بيند و مي انديشد ، مي گويد و مي سرايد ، برخوردي عارفانه با محيط اطراف خود ، و به طور كلٌي جهان هستي مي يابد : عارفانه ، عاشقانه ، و بنابر اين شاعرانه .
« آفتاب آمد دليل آفتاب » : شاعر بايد خود آگاه باشد تا آگاهي بدهد ! والٌا : ذات نا يافته از هستي بخشي مي شود كه متفنٌن است و منظومه سرا و...
شعرتان در حدٌ خود است ؛ امٌا به حدٌي سراسرمتين و پرمغز و روح انگيز و انديشه ورز است كه نتوانستم شاه بيتي از آن بيرون بياورم . تقريبا" تمام ابياتش شاه بيت است .

اگر در زمان قاجار سروده بوديد احتمالا" شما را « حافظ ثاني » لقب مي دادند ؛ امٌا امروز و به نظر واقع بين من از زمان حافظ فراتر رفته ايد و آنهم بسيار فراتر ؛ به روز هستيد ، و اين دقيقا" همان چيزي است كه از شاعر عصر حاضر انتظار مي رود : آگاهي دهنده اي آگاه ، بصير و پيشرو .

******************************************************
دل پر از درد و چو آهو به كمندم چه کنم / مي برد تيغ ريا بند ز بندم چه كنم /خاك زر خيز گهر پرورم اي كشور عشق / مي گدازد غم تو روح نژندم چه كنم / زخم ديرين تو زد آتش غم بر جانم / گر بر اين زخم جگر سوز نخندم چه كنم / مهرت آميخته از روز ازل با خاكم /عهد خون در ره حفظ تو نبندم چه كنم ؟.....................
سلام ودرود وادب واحترام به محضر استادفرهيخته ي بزرگوار كه مرا شرمنده ي درفشاني هاي خود كرده اند، زبانم الكن از پاسخ بودو بي اختيار چند بيتي خارج از موضوع تايپ كردم

مرا به بزرگواري خود ببخشاييد.
محمد تقی قشقایی
1391/4/3 در ساعت : 1:47:6
موفق باشي عزيز
***
درود بر شما

هماره شاد و خرّم باشي
علی عبداللهی
1391/4/3 در ساعت : 9:57:0
سلام گرامی
سپاس
آموختم
****
درود برشمادل آشناي عزيز.
دکتر آرزو صفایی
1391/4/3 در ساعت : 2:19:44
سلام استاد
بسیار مسرور میشوم وقتی به دفترتان می آیم
و زیبا سروده تان را میخوانم
باشد که از شما نیز بیاموزم
دادار یار
*******
سلام استاد بزرگوار

سپاس از نگاه مهر آميز تان، در پناه هستي بخش مهربان شاد زيويد،بكامه زيويد
سارا وفایی زاده
1391/4/3 در ساعت : 23:59:44
دروود جناب کریمی نیا
طبعتان روان.
************
درود بر شما سركار خانم وفايي زاده
سپاس از لطف وحضورتان.
غلامرضا محمدی (کویر)
1391/4/3 در ساعت : 22:12:47
سلام لطف فرموده بودی وبه وبلاگ من سرزده بودی .من چه درپای تو ریزم که پسند تو بود؟

از شعرتان هم همیشه لذت میبرم .همشهری هم بودیم وخبر نداشتیم

******************

سلام جناب محمدي عزيز

دراين زمانه كه كوهها هم به هم نزديك مي شوند!!؟ چه رسد به آدم ها به ويژه دو نفر هم شهري ودوست به گمانم در دهه ي شصت با مرحوم حسن آقاي رحيمي پور در يكي از ادارات يزد خدمت شما رسيده باشم اگر توفيق ديدارحاصل شود چه شود...

درهر صورت شمابا اوّلين ديدار اينترنتي در دل ما چه خوش نشسته اي.همواره شاد باشيد
مجتبی اصغری فرزقی
1391/4/4 در ساعت : 1:8:9
سلام جناب كريمي عزيز

غزل شما را خواندم و لذت بردم
چهار چوب غزل را دارد. و از لحاظ ساختار مشكلي در آن نيست ولي


اين كه من مي گويم ولي
چيز است كه به شعر خودم هم متباتر است

موفق باشيد

*****************
درود بر شما جناب اصغري

سپاس از نظر وحضور گرمتان.
سید مهدی نژاد هاشمی
1391/4/3 در ساعت : 4:7:5
سلام از مضامین زیبای شعرتان بهره بردم ممنون
***************
درود بر شما جناب هاشمي
سپاس از لطف شما.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/4/3 در ساعت : 23:14:35
سلام و عرض ارادت
غزلی بشکوه و دلنواز ، دست مریزاد

*************

درود برجناب نجواي بزرگوار

شما محبّت داريد ودل نوازي ميكنيد سپاس از همراهيتان.
مصطفی معارف
1391/4/4 در ساعت : 2:43:51
هماي فكر بشر تا كه بسته بر سنگــــ است
براي پــر زدني عاشقـــــانه دلتنگـــــ است
زیبا و روان مرحبا
**************
درود بر شماجناب معارف
سپاس از نظر وحضورتان.
بازدید امروز : 11,258 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,969,858
logo-samandehi