مه اردیبهشت از آن هوا لطفی دگر دارد
که یک گل را ز فروردین به دامن بیشتر دارد
بود یاس سفید آن گل که در این ماه می روید
که هرسالی ز سال پیش عطری تازه تر دارد
ز بوی دل نوازش روز و شب بلبل در افغان است
ولی ازناله ی بلبل کجا این گل خبر دارد
زبوی غنچه هایش از نسیم صبح پرسیدم
تبسم کرد و دیدم در دهان خون جگر دارد
از آن امیدوارم من به وصل این گل خوشبو
که آه نیمه شب از سینه ی سوزان اثر دارد
مشو راضی که در حسرت بمیرد بلبل دلخون
که در کنج قفس عمری زغم سر زیر پر دارد
مه اردیبهشت است و به هر سو گل بنان بسیار
چه سازم چون که بر یک گل دل خونم نظر دارد
بهار دیگران را گل فراوان است و محنت کم
بهارم چون به یک گل می شود این درد سر دارد
پریدم گر که گاهی درهوای این گل زیبا
بلرزید و بمن گفتا برو کاین ره خطر دارد
اگر شرطی ندارد چیدن گل باغبانش را
دریغا ای«رها»کز بهر من صد تا اگر دارد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/29 در ساعت : 10:39:10
| تعداد مشاهده این شعر :
1243
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.