ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کابوس های له شده در زیر چشم هام /دایم چکیده می شود از اتفاق ها


وقتی که خسته است دلت از کلاغ ها



از حب و بغض  و کینه و دردِ فراق ها



 



کابوس های له شده در زیر پلک هات



دایم چکیده می شود از اتفاق ها



 



ظلمت شروع می شود از چشم های تو



از چشم های گم شده در کوچ باغ ها



 



شبها برای بردن تو زوزه میکشند



روباه های تشنه به خون ِ چراغ ها



 



آنقدر خسته ای که به دنبال هیچ و پوچ ...



هرلحظه لحظه می مکدت باتلاق ها



 



دایم فرار می کند انگار چشم هات



از مکر و حیله  ی دل ِپر طمطراق ها



 



ازخند ه های ظاهری و دست های سرد



از شوکران ِ تازه و تیغ نفاق ها



 



پایان شعر درد دلت خاک می خورد



در سال های تا شده کنج اتاق ها



 



سید مهدی نژادهاشمی



http://sabzevar-sher.persianblog.ir/


کلمات کلیدی این مطلب :  کابوس ، های ، له ، شده ، در ، زیر ، چشم ، هام ، /دایم ، چکیده ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/17 در ساعت : 16:15:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  1332


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/2/17 در ساعت : 18:32:6
سلام
غزلی روان وشیوا ودل نشین است
لذت بردم .دست مریزاد
//////
ممنون از حضورتان
مجتبی اصغری فرزقی
1391/2/18 در ساعت : 8:44:46
سلام سيد خدا

ممنون از حضورتان در دفتر شعرم

شرمنده كه نشد بيايم نيشابورما رفتيم تايباد ....


در اين خصوص با شما صحبت خواهم كرد

تا چند دقيقه ديگر جلسه دارم و بعد با شما خواهم بود


ياعلي
//////
ممنون دوست عزیز از حضورتان درخدمت هستیم
رضا خوشحال
1391/2/18 در ساعت : 19:6:54
سلام جناب نژاد هاشمی عزیز
بسیار زیبا و دلنشین سروده تان را خواندم و لذت بردم
برقرار باشید
///////////
ممنون دوست و استاد عزیز
عباس خوش عمل کاشانی
1391/2/17 در ساعت : 17:43:12
با درود.مستفیض شدم سید عزیز.لطفا در مصراع دوم بیت مطلع حرف«ر» از کلمه ی «درد» را بگذارید چون در تایپ نیامده است.
//////
ممنون استاد عزیزم اصلاح شد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/2/18 در ساعت : 1:2:29
سلام بر سید بزرگوار و عزیز
شعرتان بسیار روان زیباو دلنشین است و مملو از تصویر ، دست مریزاد و شاعرانگیتان مستدام
/////
ممنون استاد عزیز از حضورتان
علی رضا آیت اللهی
1391/2/18 در ساعت : 18:2:30
دلتان از كلاغ و كلاغ انديشان عاري باد . غزلي است روايتگونه شايد از تمام شعراي تمام ادوار تاريخ و عجب تلخيص مضموني در انتها :

پایان شعر درد دلت خاک می خورد

در سال های تا شده کنج اتاق ها
//////
ممنون دوست و استاد عزیز
ابراهیم حاج محمدی
1391/2/17 در ساعت : 17:29:43
سلام بر سيد بزرگوار .
غزل زيبائي است
گمان كنم در مصرع دوم سهوي رخ داده باشد . چون لغزش وزني دارد !!! اگر { فراقها } ، { افتراق ها } باشد وزن درست است .
///////
ممنون دوست عزیز دِ جا افتاده در نگارش ممنون از یادآوری تان
مصطفی پورکریمی
1391/2/18 در ساعت : 0:47:59
سلام جناب استاد نژاد هاشمی گرامی

بسیار زیبا و دلنشین بود موفق باشید
///////
ممنون دوست عزیز از حضورتان
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1391/2/18 در ساعت : 17:17:29
سلام آقای نژاد هاشمی عزیز
غزلی زیبا ودلنشین بود.دست مریزاد
سرافرازباشید



////////////
ممنون دوست عزیز از حضورتان
دکتر آرزو صفایی
1391/2/17 در ساعت : 22:13:35
سلام استاد
زیبا و زیبا
درود بر قلمتان
////////
ممنون خانم صفایی
سید اکبر سلیمانی
1391/2/18 در ساعت : 11:49:2
سلام. کار خوبی بود. در مصرع " هر لحظه لحظه می مکدت باتلاق ها" وقتی " لحظه لحظه " آوردی نمی تونی " هر" قبلش بیاری ولی اگه " لحظه" بود می شد. همچنین " باتلاق ها " جمعه و با "می مکدت " تناسب نداره مثلا باید می شد " می مکندت". راستی جناب نژاد هاشمی، چطور میشه جواب نقد و نظر دوستانو بدی که پایین نظرشون ثبت بشه.ممنون میشم اگه راهنماییم کنید. سبز باشی
//////////
ممنون دوست عزیز در قسمت ویرایش نظر کلیک کنید متن باز می شود و می توانید پاسخ دهید
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/2/20 در ساعت : 22:9:47
گم ميشودصفاي جهان در هجوم شك

ايسان كه بسته بر رخ آدم نقابها


درود برشما استاد گرامي

شعرتان بسيار پرمحتواست،دونكته ي ظريف بنظرم رسيد«البته به عنوان سوال»مطرح ميكنم.
1-بي طمطراقها،اگر«بي»با«پر»خوانده شود بارمعنايي بهتري ميگيرد
2-به جاي واژه ي «پارس»زوزه براي شغالها مانوس تراست.
ايا اينگونه است ياخير ممنون ميشوم از همدلي وهمراهي ي شما.
سید حسن سعیدزاده بیدگلی (صهبا)
1391/2/19 در ساعت : 0:0:20
با سلام ظلمت شروع می شود از چشم های تو:زیبا بود ولی از چشمان من شروع شد(منظورم ظلمت است) که نمی توانم فونت ریزتان را بخوانم .
بازدید امروز : 5,816 | بازدید دیروز : 22,856 | بازدید کل : 124,685,240
logo-samandehi