شباهت من و تو یک بغل معما داشت
خلاصه ساده بگویم هزار معنا داشت
شبیه خنده ی تو گاه خنده میکردم
و خنده های تو از دور هم تماشا داشت
ببین چه دلخوشی ساده ای که یادت را
درون سینه دلم تا همیشه بر پا داشت
تو راز عشق پر آوازه ی منی ، دیدی؟
که دل چگونه وصال تو را تمنا داشت؟
هنوز عا شق چشم تو هستم ای آهو
و دل به پشت سرت می دوید اگر پا داشت
من وتو مثل دو رود به هم تنیده شدیم
که این دو عاشق دلبسته حکم دریا داشت
و سر نوشت من وتو به هم رقم زده شد
نه مثل قصه ی مجنون که ناز لیلا داشت
مرا ببخش اگر میشود کمی آرام
بخوان ادامه ی این شعر را اگر جا داشت
که بی تو هر شب خود را گریستم چون ابر
و زیر "سایه ی خورشید زیستم چون ابر"
"پیر"