سلام
پيش از دعوت به اين ترانه؛
خبر چاپ اولين مجموعه اشعارم با نام "خورشيد با ما مهربان نيست" توسط انتشارات فصل پنجم را از اين دريچه به اطلاع دوستان مي رسانم. لينك خبر در خبرگزاري كتاب ايران:
http://www.ibna.ir/vdcgwt9quak9wq4.rpra.html
هميشه با ياد امام...
تو كيستي
تو از كدام راه
سوار بر كدام قاصدك
به جاي جاي مزرعه وزيده اي
و دست مهربان تر از نسيم را
هميشه بر سر شكوفه هاي باغ مان كشيده اي
صداي تو
"به گويش محلي كبوتران
به لهجه ي صميمي پرندگان مهربان"*
صداي تو به مهرباني تمام ابرهاست
حياط سرد باغچه پس از حضور گرم تو
پر از قناري و پرنده شد
و با حضور تو
تمام لحظه هاي غم گرفته
خنده شد
و باغ تا هميشه زنده شد
تو آمدي كه دست ها به هم گره خورند
و قطره ها يكي يكي
دل بزرگ خويش را به رود بسپرند...
هنوز شانه هاي استوار تو پناهگاه مزرعه ست
هنوز هم نگاه گرم و نافذت
چراغ راه مزرعه ست
ببين كه كاج هاي پير و سروها و بيدها
هنوز تشنه ي نمي از آن يم اند
"چه قدر زود دير مي شود"
چه زود رفته اي وعمرها براي درك وسعت نگاه تو هنوز هم كم ند
"دلم گرفته از تمام روزها و ماه ها
هم از زمين هم از هوا
مرا ببر به ديدن فرشته ها"*
به هركجا كه رفته اي...
*حميدهنرجو
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/31 در ساعت : 22:22:44
| تعداد مشاهده این شعر :
1476
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.