ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



زندگی جریان دارد ...


جریان زندگی را



 شاید



از نگاه یک نوزاد باید دید



که چه خوشحال پای در این گیتی ,



خواهد گذاشت ...



 



زندگی را



 از نگاهِ منتظر پیرزنی باید دید ,



که هر روز نگاه میدارد به مسیری که تهش می رسد تا خدا ...



 



زندگی را 



شاید 



پسری می فهمد ,



توی دَه تا دِه , پایین تر ازما



که تمام غم او معطوف است , به یک زنگِ انشاء...



 



زندگی را



از مردمکِ چشمِ مورچه ی کارگری باید دید ,



که اگر زیر پای من و تو لِه نشود ,



کارگر باوفایی خواهد ماند ...



 



زندگی را



شاید



کرمکِ اَبریشمی می فهمد که تمام کارش بَستن پیله است ,



تا که روزی پرو بال درآرد ,



بچشد مزه ی پرواز و در اوج بودن ...



 



زندگی



شاید



در پی قهقه ی بلبل مست ,



در فصل بهاران باشد ...



 



زندگی را



از دِل روزنکی باید یافت



که آرزویش همه ,



بخشش نوری است , به درون من و تو



 



یاد آن روز به خیر ,



یاد آن مَرد که با رویی خوش سَر میداد :



زندگی در زمستان جریان خواهد داشت ,



آن زمستانی که بهار , پَس آن می آید ,



زمستانی هست که بهار , سینه سپر , می تواند آواز زنده شدن سَربدهد ...



 



زندگی



جریان داشت , دارد و خواهد داشت ,



شاید من و تو حِس نکنیم , 



من و تو غرق شدیم ,



ساحلی میخواهیم



که شن هایش همه فریاد آزادی سَربدهند ...



 



آزادی ,



از نگاهی محصور,



که همه ترسش این خواهد بود :



جُستن تا دوسه کوچه بالاتر ,



دورتر از خانه ی کوکب و لیلا خانم ...



 



یا د سُهراب بخیر ,



آن سپهری که ندا سَر میداد " چشم ها را باید شُست ".......


کلمات کلیدی این مطلب :  زندگی ، جریان ، دارد ، ... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/30 در ساعت : 13:54:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  1115


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا رضایی (مجنون)
1391/1/30 در ساعت : 15:51:30
راستی یادم رفت حضورتان در سایت را تبریک عرض کنم
به جمع صمیمی ما خوش آمدید
دکتر آرزو صفایی
1391/2/1 در ساعت : 12:29:48
سلام بانوی گرامی
سروده تان روان و زیبا بر دل نشست
موفق باشید
بازدید امروز : 27,760 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,967
logo-samandehi