سرم هد یه ی غبار پای حضرت موعود علیه السلام
رباعی
در محضر تو ذوق رسیدن داریم
مستانه هوای پر کشیدن داریم
ای وسعت روشنا یی روح سحر
بر خاک درت شوق دمیدن داریم
غزل
اگر می آمدی با تو سخن آغا ز می کردم
واین بغض گلو را پیش تو ابرا ز می کردم
هوای شهر دلگیر است راه آسمان مسدود
چه می شد روزنی برباغ سبزت با زمی کردم
من از تا ریکی این خا ک می گفتم سخن با تو
واز بی برگ و با ری ها سخن ها سا ز می کردم
شکوه روشن صبحی اگر در پیش راهم بود
به معراج حقیقت با دو بال اعجا ز می کردم
نمی شد گر اسیر فتنه ی ایام بال من
شتاب آلوده همراه صدا پرواز می کردم
به کام شهر پائیزی در افتا دم دریغا ، من
چه می شد معبری هم ، سوی گلشن باز می کردم
اگر شوق حضورت را به گوش جا ن رسا ند با د
به پیش پای او سر را، چو پا انداز می کردم
ناصر عرفانیان
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/23 در ساعت : 19:22:45
| تعداد مشاهده این شعر :
1466
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.