با بوسه ای که بر لب این خسته میزنی
هر پاره ای ز قلب مرا وصله میزنی
هر چند بوسه های تو جز در خیال نیست
اما حلاوتیست که در وهله میزنی
جانم فدای جان تو هر لحظه شاهدم
در قلب من نشسته ای و ضربه میزنی
شوری به پاست در میان قلب من مگر
در دست تو سازیست که بی وقفه میزنی
عشق است که جاری شده بر مصحف خیال
وقتی قلم تویی و بر آن تکیه می زنی
شایسته است شکر خدایت بری پری
بر نقش واژه ای که به هر صفحه می زنی
?!...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/14 در ساعت : 22:46:13
| تعداد مشاهده این شعر :
1021
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.