دلم برای گپی دوستانه تنگ شده
برای دیدن یاران خانه تنگ شده
تمام خاطره هایم شدند تکراری
دلم برای کمی عاشقانه تنگ شده
عجیب در پی یک اتفاق می گردم
فضای سینه برای بهانه تنگ شده
غروب بود زمانی که راه افتادی
دلم برای غروب کرانه تنگ شده
چقدر پیر شدی! یادت هست می گفتی؟
دلت برای شبی شاعرانه تنگ شده؟
بلند شو! قدمی هم شده بیا این سو
ببین که خاطرم از این زمانه تنگ شده
قدیم ، تجربه در کار عشق ممنوع بود
دلم برای تبی ناشیانه تنگ شده
کنار آلبومی از لحظه ها دلم امروز
برای زمزمه های شبانه تنگ شده
برای خاطر آزرده ام دلم امشب
برای پچ پچی از یک ترانه تنگ شده
دلم دوباره از آن خاطرات می خواهد
دلم برای تو، با هر بهانه تنگ شده!
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/10 در ساعت : 13:24:3
| تعداد مشاهده این شعر :
1279
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.