ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بهاریه


آب و آیینه برآورد خروش



ناودان حنجره اش مرموز است



شپ شپ پای کسی می آید



چه کسی در راه است ؟



دخت زیبای بهار



با امیل گل سرخ و سبزه



همنفس با دم با ران آمد



باد هم حلقه به در می کوبد.



آه بانوی بهار!



چقـدَر زیبنده ست



به صفای قدمت خانه تکانی کردن



کینه و دشمنی و زشتی را



از دل خود رُفتن



با تو در جحله باران خفتن



غزل عشق و محبت گفتن.



آه بانوی بها!



کاش همچون گره دانۀ سبز



گره از سینه ما وا می شد



رستن و جستن و لبریز شدن



روی هر شاخه نماشا می شد.



شب شبِ سال نو است،



کودکم جامۀ زیبا دارد



که به نوروز به تن خواهد کرد



طفل همسایه چه خواهد پوشید



مادرش بیوۀ بچاره چه خواهد نوشید



آرد در کندو و روغن دارد



دودی از مطبخ او می آید؟



شب شبِ سال نو است،



مادرم می گوید



درشب سال جدید



سفره هر قدر که رنگین باشد



همۀ سال چنان خواهد  بود



نکند سفرۀ همسایه تهی باشد باز



همۀ سال کشد اندوه بی نانی را



هرچه بادا بادا !



من امشب نیمه شکم می خوابم



تا که همسایه نخسپد بی شام



فارغ از دغدغۀ بی نانی



جفت مان در همۀ سال بخوابیم آرام



جفت مان در همۀ سال بخوابیم آرام


کلمات کلیدی این مطلب :  بهاریه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/27 در ساعت : 0:27:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  997


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مهدیه زرعی ( هدیه)
1390/12/28 در ساعت : 8:54:36
سلام
شعر زیبایی بود.
سال نو مبارک
موفق باشید
مجتبی اصغری فرزقی
1390/12/27 در ساعت : 10:13:43
شعر شما را خواندم


موفق باشيد

ممنون از شما آقای اصعزی، کوچک نوازی فرمودید
حسین نبی زاده اردکانی
1390/12/28 در ساعت : 1:42:4
سلام .
(جفت مان در همۀ سال بخوابیم آرام)
آمین یا رب العلمین
بازدید امروز : 22,644 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,186,955
logo-samandehi