با سلام
توجهتون رو به آخرین غزلم با نام شاه بانو جلب میکنم
منتظر نظرات ارشمندتون هستم
شوقِ پروازم نمی آید، پرستویم کجاست؟
آسمانِ بی غشم، دیبای مینویم کجاست؟
رستمم، در کامِ بی رحمِ بیابان ماندهام
آن غزالِ تیزپایم، ماده آهویم کجاست؟
رهسپارِ خوابگاهِ دختِ شاهِ کابلم
ریسمانِ یاریِ رودابه گیسویم کجاست؟
گشتم وگشتم به گرداگردِ میدان های شهر
رخش، زیرِ پا و چوگان درکفم، گویم کجاست؟
در کمین پیکی خبر آورد قومی تازی اند
شهرِ خوابِ شاعرانم برج و بارویم کجاست؟
خواستم برخیزم از جا دست بر زانو زدم
یاعلی گفتم ولی تمکینِ زانویم کجاست؟
از پسِ تاریخ بیخوابِ هزار و یک شبم
شهرزاد قصه گویم، شاه بانویم کجاست؟
نوش دارو گاه دیرش هم تسلای دل است
هرچه رفتم نیش دیدم، نوش دارویم کجاست؟
روی این کاشانه را چرک و پلیدی سرگرفت
من که آب آورده ام، ای خانه جارویم کجاست؟
قبله گاهِ عالمم یا خاکِ دوزخ ای خدا؟
سنگِ انصافِ تو در دستِ ترازویم کجاست؟
بهمن۹۰