من بزرگ بودم
حالا تو بزرگ شدی
و من کوچک
آنوقت من جوان بودم
و تو بچه
حالا که تو جوان شدی
من پیر
من تو را با جان و دل پروریدم
و شبهارا تا
صبح نخوابیدم
که تو بخوابی
و کم کم شاهد
رشد تو بودم
تا اینکه بزرگ شدی
و حالا برای خودت مردی
الآن که من بچه ام و تو بزرگی
حالا که من حساس
و زودرنج شدم
تو باید درکم کنی
پسرم بی تفاوت
ازکنارم نگذر
تو بمن نیاز داشتی
و حالا من به تو
ایثار کردم برای تو
من فقط از تو محبت میخواهم
این را هم تو از من
دریغ میکنی
باشد پسرم من
تو را دعا میکنم
تا همیشه سالم باشی
و برقرار
آرامش
داشته باشی
عزیزم خوب من مادرم همین
http://msmerfani.blogfa.com/