ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رفتگر


جاروی بلندت را کنار بگذار



دارد برف می بارد عمو



بنشین برایت یکی دو استکان چای بیاورم



از بچه هایت بگو که دیر به مدرسه می روند



از دخترت بگو که از خانه ی بخت برگشته



جهان جای کوچکی است



وقتی اشک هایت را با جاروی بلندت



میان جوی می ریزی



کمی روبروی آینه بایست



چه زود پیر شدی



موهای سفیدت



حقارت جهان است



لرزش دست هایت



شرمندگی این خاک



در صدایت آهوان غمگین می دوند



بنشین برایمان کمی آواز محلی بخوان



به دخترت بگو



زندگی گنجشک کوچکی است



که روی سیم های برق



به ما می خندد



ما حرف های تو را از چشم هایت می خوانیم



دارد برف می بارد عمو



با جاروی بلندت



شرمندگی این زمین را



از صورت خیابان پاک کن


کلمات کلیدی این مطلب :  رفتگر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/4 در ساعت : 19:8:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  2344


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید مهدی نژاد هاشمی
1390/11/4 در ساعت : 20:28:17
سلام خانم ترنج عزیز شعرتان تصاویر زیبایی دارد ......ساده و صمیمی ....ممنون
ر صدایت آهوان غمگین می دوند


بنشین برایمان کمی آواز محلی بخوان


مجتبی اصغری فرزقی
1390/11/5 در ساعت : 9:38:30
سلام سركار خانم ترنج


شعر زيباي شما را كه ساده و زيباست را خواندم



در آن پاره هاي درخشاني ديده مي شود
هر چند در ساختار به نحو خوبي پيش رفته است


ساختار در شعر و مخصوصا شعر سپيد و آزاد خيلي مهم مي باشد هر چند در كلاسيك نيز



موفق باشي خواهر خوبم

با شعري به امام رضا مهمان شما هستم


ويلاگ : شعر نو پيراهني در باد
وحید ضیائی
1390/11/5 در ساعت : 12:40:43
به نظرم برای تراژیک کردن شعر لازم نبود توضیح بدبختی و بیچارگی یک رفتگر را اینقدر رو می آوردید . سطور آخر همان حس پنهان را داشت . ضمنن به نظرم خیلی راحت از کنار سوژه ای که می شود بسیار زیاد -مخصوصن در شعر سپید - بدان پرداخت شاعرانه داشت گذشته اید . ممون
پروانه بهزادی آزاد
1390/11/6 در ساعت : 11:58:27
این تابلوی سپید پر از تصاویر زیبا بود...جاروی بلندی که اشک را در جوی می ریزدو....
موفق باشید.
احمد فرجی
1390/11/5 در ساعت : 0:28:51
باسلام واحترام/حس زیبا و قشنگی بود نسبت به زحمتکشانی که من کمتردیده بودم در شعری مخاطب قراربگیرند و همین جاذبه سروده ی شمارا در نظر من خواننده بیشترکرده بود .
باجاروی بلندت
شرمندگی این زمین را
از صورت خیابان پاک کن. .
موفق باشید
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/11/5 در ساعت : 0:21:35
سلام.

از خوانش شعر "رفتگر" لذت بردم

موفق و سلامت باشید.
سیده فاطمه صداقتی نیا
1390/11/5 در ساعت : 9:48:8
سلام بر دوست خوب و شاعر توانا مریم ترنج
خیلی خوشحال شدم هم از دیدن شعری به این سپیدی و هم دیدن شما.
موفق باشید
سارا وفایی زاده
1390/11/5 در ساعت : 9:47:15
سلام سرکار خانم ترنج

زیبا بود.

علی سعادتخانی
1390/11/5 در ساعت : 22:33:43

ما حرف های تو را از چشم هایت می خوانیم

دارد برف می بارد عمو

با جاروی بلندت

شرمندگی این زمین را

از صورت خیابان پاک کن

----------------------------پایان شعرتان خیلی زیبا بود،اگر چه من هم اعتقاد دارم ، این قسمتهای که از شعر بلندت بریدم خود شعر کاملی ست از آنچه که منظور شاعر بود، موفق باشید
محمد تقی قشقایی
1390/11/5 در ساعت : 13:4:2
باسلام
خوشحالم که این شعر خوب را خواندم

موفق باشید
مجید مه آبادی
1390/11/5 در ساعت : 8:52:14
زندگی گنجشک کوچکی است

که روی سیم های برق

به ما می خندد
...........................
سلام... پيوند زبان شعري تان به دلم نشست
موفق باشيد

مصطفی معارف
1390/11/5 در ساعت : 11:25:45
تبریک ماه ربیع
ظریف و دلنواز
کامکار باشید
هادی ارغوان
1390/11/5 در ساعت : 23:32:40
سروده ی زیبایی است ...
و تراژیک ترین قسمت آن :
از دخترت بگو که از خانه ی بخت برگشته
به دل می نشیند.
بازدید امروز : 6,081 | بازدید دیروز : 50,765 | بازدید کل : 124,608,150
logo-samandehi