ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزلي در رثاي شهيد سه ساله ي کاروان عشق


در گريه غرق بود،وليكن صدا نداشت



شايد ز ترس دشمن و شايد كه نا نداشت



 



از ميهمان نوازيِ سنگين كوفيان



بر پيكرش نشانه ي ضربت ، كجا نداشت؟



 



مي خواست سر به دامن عمه نهد ولي



زنجير آنقدر كه تواند به پا نداشت



 



با ياد خنده هاي پدر گريه مي نمود



ديگر اميد ديدن آن خنده را نداشت



 



سنش به قدر درك ستم هم نمي رسيد



در روح كودكانه ي او كينه جا نداشت



 



مظلومه اي كه گردش اين روزگار زشت



ظلمي نمانده بود كه بر وي روا نداشت



 



همسنگ دردهاي بدون كرانه اش



عشقش به ذات اقدس حق انتها نداشت...



 



سخت است گرچه باورش اما حقيقت است



عشقي كه غير ذات خدا خون بها نداشت...



 



او عاشق پدر ، پدرش عاشق خدا



هرگز سه ساله عاشقي اينسان خدا نداشت



 



(برگرفته از دفتر شعر با ماهوت مخملي سينه سرخ ها)


کلمات کلیدی این مطلب :  غزلي ، در ، ، رثاي ، شهيد ، ، سه ، ساله ، ي ، کاروان ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/9 در ساعت : 2:1:33   |  تعداد مشاهده این شعر :  1468


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مژده ژیان
1390/10/9 در ساعت : 10:34:35
در خاطر نگاه داشتن رشادت ها... بزرگي ها... ايثار ها ....و....
فعلي پسنديده و زيباست/اما/ از آن ريبا تر /دلجويي و نگاه داشتن حرمت بازماندگان آنها ست

كاش از جان و دل به اين مهم مي پرداختيم!


سلام
گرچه دقيقا منظورتون رو نفهميدم ولي در هر صورت اثبات شي نفي ما عدا نمي کند
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/10/9 در ساعت : 20:2:5
ممنون دوست عزیز - غزل زیبایی بود ...اگر برایتان مقدورباشد نقد ادبی دکتر شمیسا و.... را مطالعه کنید .......به نظر من مفید خواهد بود


ممنونم.پيش تر کتاب سبک شناسي ايشون رو مطالعه کرده بودم
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/10/9 در ساعت : 11:20:38
سلام و عرض ارادت
شعر پر شور و سرشار از احساسی بود ، دست مریزاد

سپاس استاد
محسن یاری
1390/10/9 در ساعت : 11:58:54
سلام جناب آقای گرمارودی از آشنایی با چون شما بزرگواری بی نهایت خوشحالم . غزل زیبایتان را خواندم به لحاظ چاپ اثرتان نیز به شما تبریک می گم . اما چاپ این غزل مانع از این نمی شود که سوالم را مطرح نکنم البته شاید بنده اشتباه برداشت نمودم که انشاالله با توضیحتان روشن میشم .
در بیت سوم بنده اینگونه از لحاظ معنی برداشت نمودم که زنجیر زیادی به پا نداشت تا بتواند سرش را به دامن عمه اش بگذارد . که اگر اینگونه باشد نوعی تضاد ایجاد می شود . مگر اینکه معنی غیر از این باشد که بنده فهمیدم که در این صورت نیز بیت به این صورت حداقل برای بنده توجیه ندارد . ممنون می شم توضیحات لازم را جهت روشن نمودن بنده درج نمایید . قربانت (( محسن ))


بزرگوار گرامي سلام
من هم از آشناييتون خوشحالم و ممنون که براي سروده ي حقير وقت گذاشتيد.
اما بعد:
معناي بيت سوم همان است که برداشت کرديد.براي رفع مشکل ،بيت را با حفظ وزن دستوري واژه ها به نثر برگردان مي کنم/مي خواست سرش را بر دامن عمه بگذارد ولي طول زنجيري که به پا داشت آنقدر نبود که به اين کار موفق شود/با اين توصيف من خودم هم متوجه تضاد نيستم(البته قطعا منظور شما تضاد در حوزه ي معنا بايد بوده باشد)
اگر توضيح کافي است که فبها و اگر نيست بيان کنيد تا من به اصلاح بيت بپردازم.
در پايان باز هم از توجهتان ممنونم
محسن یاری
1390/10/9 در ساعت : 21:37:42
سلام . دوست عزیز بنده . این تضاد برای بنده از آنجا ناشی شد که زنجیر کمی به پایش بود و از آن معنای کوتاه بودن زنجیر را استنباط ننمودم که با توضیحاتی که شما با بزرگواری تمام دادید اگر بیت رساننده ی معنایی باشد که شما فرمودید حقیر کاملا قانع شدم . قربانت (( محسن ))
بهرام الهی
1390/10/10 در ساعت : 13:27:23
غزل زيبايي بود و حزين
مصطفی پورکریمی
1390/10/9 در ساعت : 19:36:39
سلام جناب آقای گرمارودی بزرگوار
غزلی زیبا و مرثیه ای حزن آور بود به خاطر توفیقی که در این غزل داشته اید به شما تبریک می گویم مؤید باشید.


ممنونم
افشین تل لو
1390/10/10 در ساعت : 13:45:28
سلام
بسیار زیبا و حزن انگیز بود.
ماجور باشید ان شاء الله.


ممنون
بازدید امروز : 52,636 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,011,236
logo-samandehi