برفی که سر مزرعه آوار شده
یک روسری ِ سپید و گلدار شده
انگار نه انگار که امشب تا صبح
یلدا به تماشای تو بیدار شده
///////////
بر روی لبم نشان کشته بگذار
ناکامی و صد حرف نگفته بگذار
عمریست به زنده بودنم مشکوکم
بین من و زندگی سه نقطه بگذار
///////////
ازچرخه زندگی جدا افتادم
در مخمصه ، بی چون وچرا افتادم
یکباره تو را دیدم و نادانسته ...
دنبال نخود سیا به را افتادم
//////////
عاشق شده ای که روز و شب جا بخوری
توی چمدان زندگی تا بخوری
رفتی که بخوابی سر شب خیلی زود ...
یادت نرود که قرص خود را بخوری
......
طعم خوش آبشار را دزدیدم
جام جم افتخار را دزدیدم
تا بوسه زدم به پلکهایت دیشب
یک خواب پر از بهار را دزدیم
.......
از دست تو کل زندگانی را باخت
باغر غز تو نمی توان آخر ساخت
در رفت دوباره خواسگاری دیگر ....
باید که تو را درون ترشی انداخت
......
دنبال تو زا به راه می افتد ماه
در تاب و تب گناه می افتد ماه
چشمک نزن از دور ستاره زیرا...
با وسوسه ات به چاه می افتد ماه
////////////
من برآنم ابدیت از چکیدن یک قطره می روید
بهشت خلاصه می شود در وحشی ترین گلهای کوهستان
وجهان سنگ ریزه ای است که در بی نهایت تو غرق می شود
http://sabzevar-sher.persianblog.ir/