ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شب یلـــــــــــــــــــــــــــدا


چه پرشکوه ، چه زیباست ، با تو نشستن



نشان اوج تمناست ، با تو نشستن



 



کدام باغ نهفته ست در تو که اینسان ـ



همیشه خواهش گلهاست ، با تو نشستن ؟



 



و نیست جای شگفتی که یکسره گردد



همیشه قامت ما راست ، با تو نشستن



 



در امتداد سر زلف تو سحری نیست



گمان کنم شب یلداست  با تو نشستن



 



و با تو راست شدن در خیال نگنجد



که خود قیامت کبری ست با تو نشستن



 



و در سیاهی شب های تب زده گرچه



بسان دیدن رویاست با تو نشستن ـ



 



بیا و جلوه به شب های تیره ی ما کن



که آرزوی دل ماست با تو نشستن



 



پیشاپیش  شب یلدا را به تمام دوستان مهربانم تبریک می گویم



ارادتمند (( محسن یاری ))


کلمات کلیدی این مطلب :  شب ، یلـــــــــــــــــــــــــــدا ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/29 در ساعت : 16:11:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  1580


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/29 در ساعت : 18:13:32
ای کاش در وزنهای نامطبوع شعر نگویید چون طبع و روح را آزرده می سازد و سلامت وزن را با خطر مواجه می کند.در مصراع اول بیت ماقبل آخر شما وزن متفاوت شده است!دریابش.یاعلی.
عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/29 در ساعت : 19:46:8
عزیزدل.مصراع اول بیت دوم را هم بر دو مصراع قبلی که گفتم بیفزایید.این سه مصراع با وزن دیگر مصراعها متفاوت است.تقطیعتان هم اشتباه است.من بیش ازین توضیحی ندارم و بر حرف خود هستم. شما حتما نظرات آقایان:نجوا-حاج محمدی و نظری بقا را بخواهید.اگر این اساتید ادعای کمین را تایید نکردند جایزه ای بزرگ تقدیمتان خواهم کرد.یا علی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشم جناب خوش عمل بزرگوار . فقط از شما خواهشی دارم . شما لطف بفرمایید وزن مصرع اول شعر بنده را برای بنده مشخص نمایید در این صورت مشکل فکر می کنم حل شود . بنده هم رو دلایلم اصرار ندارم . انشاالله که حرف شما از نظر اساتید مورد تأیید قرار گیرد تا متحمل خرید جایزه برای حقیر نگردید . سپاس
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/29 در ساعت : 23:43:5
با سلام و عرض ارادت خدمت اساتید بزرگوار
ظاهرا دیر آمدم و به بحث داغ دوستان نرسیدم .
به نظر من شعر یلدا با بحر عروضی " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فَـعَـلـُـن " سروده شده ، ولی وزن را در بیشتر موارد رعایت نکرده است یا به قول دوستان از دست داده است .
آن چه که در جواب استاد خوش عمل گفته اید که وزن شعر (( مفاعلن فعلاتن فعول فعولن )) به نظر درست نمی آید چون در آهنگ دچار اشکال است . آنچه استاد خوش عمل بر آن اصرار می ورزد وزن " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن " که درست هم همین است .
اتفاقا استاد حاج محمدی نیز بر آن تکیه نموده اند و شاهد مثال هم برایش ازغزل بیدل آورده اند
{ مکن ز شانه پریشان دماغ‌ گیسو را / مچین به چین غضب آستین ابرو را .......
همین وزن " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فـَعَـلـُن " یا وزن نزدیک به آن " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن " است ولی من متوجه نشدم استاد حاج محمدی بعد از این که قبول کرده اند وزن شعر شما " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن " است وغزل بیدل را برای مقایسه مطرح کرده اند ،چگونه در شعر یلدا اشکال وزنی ندیده اند .
به هر حال توصیه بنده به جناب استاد یاری عزیز این است که به جای نشستن ، برخیزید و هرچه زودتر بنشستن را به عنوان ردیف برگزینید و سعی بفرمایید در چند قسمت دیگر از شعر هم که ناهماهنگی ایجاد شده بر طرف شود . در این صورت لذتی را که همیشه از اشعار زیبا و دلنشین شما برده وبه یاد داشته ایم از این شعر قشنگ نیز خواهیم برد .
ارادتمند هرسه بزرگوار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب نجوای عزیز اگر آقای حاج محمدی نیز مبنا را بر وزن (( مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن )) در نظر می گرفت دقیقا به نتیجه ای می رسید که شما و جناب خوشش عمل رسیده اند . اما سخن بر سر این است که غزل بنده با توجه به فرمایش ایشان (( مفاعلن فعلاتن مفاعلُ فعلن )) می باشد که اگر شما نیز وزن این غزل را بر این مبنا در نظر بگیرید ( که بر همین وزن نیز می باشد ) اشکالی وزنی نمی دیدید . فقط گناه حقیر در اینجاست که به کعبه سنگ انداخته و گناه کبیره انجام داده ام و در اوزان رایج قدما شعر نگفته ام . کوچک شما (( محسن ))
سارا وفایی زاده
1390/9/30 در ساعت : 10:38:22
سلام جناب آقای یاری

شعر جنجالی زیبایتان را خواندم. کلا باید فضای سایت این چنین باشد. رفع ایراد شعر، از تعریف و تمجیدهای الکی زیاد خوشم نمی آید. حالا با خوانش شعرتان و نقد آن استفاده بردم. شاید باعث شده باشه یه خورده هم به معلومات ما اضافه شه و یه چیزهایی یاد بگیریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواهر مهربان و عزیزم ساراخانم . ممنون از اظهار نظرتون . بنده هم امیدوارم که باب نقد کارشناسانه در این سایت باز شود البته ظرفیت نقد پذیری شاعران نیز به تناسب آن باید افزایش یابد . (( ارادتمند یاری ))
حسین سنگری
1390/9/30 در ساعت : 21:56:44
جناب یاری عزیز ارادتمندم ... برادر بزرگوارم یکبار دیگه هم غزلتون رو خوندم ... منظور بنده در مصراع های فرد شما نیست ... منظور حقیر مصراعهای زوج شماست ... تمام مشکل ناشی از کمبود حرف"ب" در کلمه ی "نشستن" هست ... یکبار غزل شما رو با ردیف "بنشستن" می نویسم شما زحمت خوندنش رو بکشید و بعد بدون "ب" در بخونید و نظرتون رو بگید:

چه پرشکوه ، چه زیباست ، با تو بنشستن
نشان اوج تمناست ، با تو بنشستن

کدام باغ نهفته ست در تو که اینسان ـ
همیشه خواهش گلهاست ، با تو بنشستن ؟

و نیست جای شگفتی که یکسره گردد
همیشه قامت ما راست ، با تو بنشستن

در امتداد سر زلف تو سحری نیست
گمان کنم شب یلداست با تو بنشستن

و با تو راست شدن در خیال نگنجد
که خود قیامت کبری ست با تو بنشستن

و در سیاهی شب های تب زده گرچه
بسان دیدن رویاست با تو بنشستن ـ

بیا و جلوه به شب های تیره ی ما کن
که آرزوی دل ماست با تو بنشستن

ممنونم میشم اگر تفاوت رو بنویسید جناب یاری عزیز ... ببخشید حقیر رو در دخل تصرف در شعرتون ...

و امّا جناب حاج محمدی عزیز خدمت شما بزرگوار هم ارادت دارم .. جسارت بنده رو ببخشید اما یکدستی در وزن ابیات مهم ترین نکته در شعره کلاسیکه ... شما در هر وزنی که دوست دارید غزل بگید اما تمام ابیاتتون با اون وزن باشه ... اگر بیت اولتون یه وزن بیت دومتون یه وزن باشه به نظرتون اسمشو میشه گذاشت غزل؟

و باز هم شرمنده ام از جسارتم در محضر اساتید و برادران بزرگوارم جناب حاج محمدی عزیز و جناب یاری.

التماس دعا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب سنگری عزیز با سلام واقعا بنده رو شرمنده نمودید که این همه وقت گذاشتید و غزل بنده را دوباره نویسی نمودید . برادر بزرگوار من تمام فرمایشات شما صحیح است که نمی شود یک غزل دو وزن داشته باشد . طبق گفته ی شما حالا که این غزل را اینگونه نوشته اید دیگر هیچ گونه مشکل وزنی ندارد و تمام مصرع ها بر وزن (( مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن )) است . این زمانی درست است که شما در تقطیع تمام حروفی را که براتون مشخص می کنم را به صورت بلند تقطیع کنید . حروف مصرع های فرد رو می گم
(( که )) در مصرع سوم (( ره )) یکسره در مصرع پنجم (( ح )) سحری در مصرع هفتم (( ن )) نگنجد در مصرع نهم (( (( ده )) تب زده در مصرع یازدهم و (( ی )) تیره ی در مصرع سیزدهم .
شما که وزن این غزل را مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن می دانید بر اساس اختیارات شاعری است که باید حروفی را که قید کردم به صورت هجای بلند تقطیع کنید . و اختیارات شاعری یعنی اینکه می توانید اینکار را هم نکنید و به همان صورت کوتاه تقطیع کنید . درسته ؟
خوب حالا بنده یه پیشنهاد دارم شما زحمت بکشید مصرع های زوج را به همان صورت نشستن تقطیع کنید بی شک به وزن (( مفاعلن فعلاتن مفاعلُ فع لن )) دست می یابید و بر همین مبنا مصرع های فرد را هم تقطیع کنید ولی اینبار حروفی را که یادآور شدم به همان صورت کوتاه تقطیع کنید ببینید نتیجه چه می شود آیا به همان وزن بنده دست نمی یابید .
یا اصلا یه مصرع را به شما پیشنهاد کنم . شما که می گید تمام مصرع های فرد وزن شان درست است خوب بیایید این مصرع را تقطیع کنید (( در امتداد شب زلف تو سحری نیست ))
برادر بزرگوار همچنان که نمی توانید (( ح )) در سحری را نه بلند بخوانید و نه بلند تقطیع کنید . حروف دیگر ی که بنده آورده ا
سیاوش پورافشار
1390/9/29 در ساعت : 18:54:29
سلام جناب یاری
همچنین سب یلدا مبارکباد
غزلتان نیز بسیار زیبا بود
موفق باشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون داداش سیاوش دوست مهربان لطف فرمودید
مهدی سیدحسینی
1390/9/29 در ساعت : 22:5:18
سلام وبا تشکر ازجناب کاشانی فقط در مصرع در امتداد سر زلف تو سحری نیست احساس شکستگی وزن در سحری کردم.ببخشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متشکرم جناب آقای سید حسینی که نظر دادید . چشم این مورد را هم بررسی خواهم نمود . سپاس
عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/29 در ساعت : 18:14:52
توجه...توجه:منظورم مصراع اول بیت آخر بود نه بیت ماقبل آخر .بدینوسیله تصحیح می کنم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا متوجه شدم اشکال از کجا ناشی می شه جناب خوش عمل . تفاوت در نوع خوانش شماست یعنی شما در مصرع اول بیت ماقبل آخر (( ده )) تب زده را به صورت هجای بلند می خوانید در حالیکه نوع خوانش بنده این است که ز را جدا و (( د )) را به صورت کسره دارر می خوانم ــــــــــــــــــــــــــــــ
و همچنین در مصرع اول بیت آخر (( ی )) در تیره ی )) را بنده به صورت ی ِ و شما به صورت کشیده می خوانید . و ملاک بنده هم در تقطیع بر اساس نوع خوانشم بوده . ممنونم
عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/29 در ساعت : 21:44:44
دوست عزیزم.شما همه ی بیتهای غزل را به جز ابیات چهارم و پنجم با ردیف«بنشستن»ونه«نشستن»بخوانید می بینید که مبنای تقطیع«مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» است.مصراعهای اول آن دوبیت وزنی دیگر دارند.آیا:«بیا و جلوه به شبهای تیره ی ماکن»با مصراع اول بیتهای چهارم و پنجم هموزن است؟تقطیع چنین نمی گوید.من از اساتید:روحانی نجوا و نظری بقا استدعا دارم وارد بحث شوند تا معلوم شود کمین در اشتباهم یا نه؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب خوش عمل . اشتباه در همین جاست که شما مبنا را در (( مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن )) در نظر می گیرید در حالیکه غزل بنده وزنش (( مفاعلن فعلاتن فعول فعولن )) است . شما لطف کنید (( نشستن )) را با آخر تمام مصرع های اول مقایسه کنید . (( که هر بار )) (( ره گردد ))
(( حری نیست )) (( نگنجد )) (( ده گر چه )) (( ی ما کن )) . حالا اینبار این غزل را زحمت کشیده با وزن بنده بخوانید . نه با وزنی که شما مبنا قرار داده اید .
عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/29 در ساعت : 23:48:36
محسن جان یاری.اگر هر گدایی بعد از چهل سال گدایی شب جمعه اش را گم کند ارادتمند تو عباس خوش عمل بعد از چهل سال شعرو شاعری و تدریس عروض و بدیع و قافیه برای دو سه نسل از شاعران معاصر توزین شعر و تقطیع درست بر مبنای افاعیل را گم نخواهد کرد.هر عزیزی هر نظری دارد بدهد ولی از اصول که نمی توان تخطی کرد.من اگر دراین مورد حق را با خود ندانم بدان که برای همیشه با دنیای شعرو شاعری وداع خواهم کرد.قربانت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب خوش عمل عزیز . شما از بنده خواستید که اساتید دیگر را به داوری فرا خوانم . و بنده نیز تا جاییکه به نوشته ها دقت می کنم هیچگونه اسائه ی ادبی نسبت به جنابعالی نداشته و نخواهم داشت . و قرارمان این نبود که هر کداممان در این میدان کم آوردیم دور شعر و شاعری را خط بکشیم . بالاخره دو تن از بزرگوارانی که خود شما اسما به بنده پیشنهاد دادید به داوریشان فرا بخوانم نظر خودشان را اعلام نمودند . جناب نجوا فرمودند که غزلتان را با وزن پیشنهادی جنابعالی بنویسم و جناب حاج محمدی اذعان فرمودند که تمامی مصرع ها دقیقا بر وزن (( مفاعلن فعلاتن مفاعل ُ فعلن می باشد ــــ حال اگر به این وزن تا به حال کسی شعری نسروده گناه حقیر چیست یعنی بنده و شما حتما باید شعرمان در یکی از بحور عروضی رایج باشد و اگر در وزنی جدید شعر سرودیم گناه کبیره مرتکب گردیده ایم ؟ بنده جز اظهار کوچکی در برابر شما مطلبی ذکر نکرده ام که شما را واردارد تا چهل سال وزن کار کردن خود را به رخ بنده بکشید . و اگر قرار باشد کسی به دور شعر و شاعری خط بکشد این شما نیستید بلکه بنده هستم . از اینکه این نقد به اینجا کشید که شما از دست بنده ناراحت شوید واقعا متأسفم جناب خوش عمل عزیز . زیاده عرضی نیست . خداوند سایه ی جنابعالی را بر سر ما همواره مستدام بدارد . زیاده عرضی نیست . بدرود
حسین سنگری
1390/9/30 در ساعت : 14:58:38
درود بر شما جناب یاری عزیز ... بنده کوچکتر از این هستم که بخوام در محضر اساتید صحبت کنم ... غزل زیبای شما رو چند بار خوندم ... جسارتا تمام بیت اول و همچنین مصراع های زوج غزلتون شکست وزنی داره ... اگر شما به جای کلمه ی "نشستن" از کلمه ی "بنشستن" استفاده می کردید وزن غزلتون قطعا درست می شد.
باز هم بابت جسارت و دخل تصرف در قلم شما عذرخواهم.
التماس دعا
یا حق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مخلصم جناب سنگری عزیز . علت اینکه بحث درباره ی وزن شعر بنده به درازا کشیده در ریزبودن و فاصله ی بسیار نزدیک وزن مورد ادعای بنده با وزن مشهور پیشنهادی اساتید است . و این نزدیک بودن تا حدی است که بعضی از اساتید نظر بنده و بعضی دیگر نظر آقای خوش عمل را قبول دارند . طبیعی است که خواندن تمام نظرها برای رسیدن به نتیجه ی صحیح الزامی است . بنده شما را به خوانش تمام نظرها دعوت می نمایم . علاوه بر آن لازم میدانم خاطرنشان سازم که اساتید مخالف سومین هجای ماقبل آخر مصرع های بنده را بلند در نظر می گیرند در حالیکه تماما در تمام مصرع ها کوتاه است . دید شما هم از اینجا ناشی شده است که مثلا در مصرع (( و نیست جای شگفتی که یکسره گردد )) (( ره )) در یکسره را بلند در نظر می گیرید ولی بنده آن را به صورت کسره می خوانم .
به هر حال از اظهار نظر جنابعالی کمال امتنان را دارم . ممنون
مصطفی معارف
1390/9/30 در ساعت : 10:11:29
با سلام جناب یاری با انتخاب این وزن شوری در حرم فتاده ، این وزن با احتساب(ب) قبل از نشستن وزن کمیابی است . در حوزه های دیگر تلاش خود را افزایش دهید .جه فرقی میکند شما که استعدادش را دارید الحمد لله . سبز باشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب معارف عزیز . با تشکر از اینکه نظر خودتان را قید نمودید چشم بنده کوچک شما و تمام دوستان عزیز هستم .
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/30 در ساعت : 16:34:53
مسألةٌ : از حضرات اساتید خوش عمل عزیز نجوای کاشانی گرامی و استاد قزوه ی عزیز سؤالی دارم و آن این که چرا شاعری حق ندارد شعری بسراید بر وزن { ت تن ت تن ت ت تن تن / ت تن ت ت تن تن } که همان { مفاعلن فعلاتن مفاعل فع لن } است بسراید ؟ آیا صرفا به دلیل این که تا حالا کسی بر این وزن نسروده است ؟ و مشهور و معهود نیست ؟ یا دلیل دیگری دارد ؟
عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/29 در ساعت : 18:18:16
باز هم توجه توجه:مرا چه می شود؟درست گفته بودم.مصراعهای اول بیت ماقبل آخر و بیت آخر متفاوتند.این دو مصراع هموزن همند اما با دیگر مصاریع نمی خوانند.ببین با یک سرایش در وزن نامطبوع چطور مرا به چاله چوله انداختی!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام جناب خوش عمل بزرگوار . باور کن وقتی نقد می شم حسابی کیف می کنم که به شعرم بها داده شده . از اینکه اذیت شدید معذرت می خوام . جناب خوش عمل خیلی دقت کردم بنده که اشکالی نمی بینم . ولی دوست دارم و خواهش می کنم از دیگر بازدید کنندگان حتما نظرشونو بگن . و اما دو مصرع بیت آخر و ماقبل آخر را با اجازه خود م شکل تقطیع شده اش را در مقایسه با مصرع های دیگر میاورم تا ببینیم دیگران چه قضاوتی می کنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا و جلوه به شب های تیره ی ما کن = مصرع بیت آخر
ب یا و جل و ِ ب ِ شب ها ی ِ تی ر ِ ی ِ ما کن
م فا ع لن ف ع لا تن ف عو ل ف عو لن ( مفاعلن فعلاتن فعول فعولن )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و در سیاهی شب های تب زده گر چه = مصرع ماقبل بیت آخر
و در س یا ه ی شب ها ی تب ز د ِ گر چ ( چ به صورت هجای بلند تقطیع میشه )
م فا ع لن ف ع لا تن ف عو ل ف عو لن ( مفاعلن فعلاتن فعول فعولن )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این دو مصرع در مقایسه با همان مصرع اول ( چه پرشکوه ، چه زیباست با تو نشستن )
چ پر ش کو ه چ زی باس ت با ت ُ ن شس تن
م فا ع لن ف ع لا تن ف عو ل ف عو لن ( مفاعلن فعلاتن فعول فعولن )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجددا از شما استاد محترم سپاسگزارم و منتظر نظر مجددتان هستم .
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/29 در ساعت : 21:54:26
سلام بر شما جناب یاری
غزل شما را مطالعه کردم و بحث هائی را که با استاد خوش عمل عزیزصورت گرفته است ملاحظه کردم
وزن غزل شما { مفاعلن فعلاتن / مفاعلُ فَع لُن } است که اگر ردیف غزلتان را به جای{ با تو نشستن } ، { با تو بنشستن } می آوردید مطبوعتر بود و وزن عروضی آن می شد { مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن } حضرت بیدل را غزل های فراوانی است در وزن { مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن } که بحر آن { مجتث مثمن مخبون محذوف} است . از جمله این غزل :
{ مکن ز شانه پریشان دماغ‌ گیسو را / مچین به چین غضب آستین ابرو را / نگاه را مژه‌ات نیست مانع وحشت / به سبزه‌ای نتوان بست راه آهو را / به کنه مطلب عشاق راه بردن نیست / گل خیال تو بیرون نمی‌دهد بو را / سری‌که نشئه‌پرست دماغ استغناست / به‌کیمیا ندهد خاک آن سرکو را / عتاب لاله‌رخان عرض جوهر ذاتی‌ست / ز شعله‌ها نتوان بردگرمی خو را / کجا به‌کشتن ما حسن می‌کندتقصیر/ که زیر تیغ نشانده‌ست نرگس او را / خط غرور مخوان آنقدر ز لوح هوا / یکی مطالعه‌کن سرنوشت زانو را / خجالت من و ما آبیار مزرع ماست / عرق سحاب بهاراست رستن مو را / چو سایه‌عمر به افتادگی گذشت اما / به هیچ جای نکردیم‌گرم پهلو را / به دامن شب ما از سحر مگیر سراغ / بیاض دیده به خواب است چشم آهو را / ز پیچ وتاب میانش بیان مکن بیدل / به چشم مردم عالم میفکن این مو را }
ملاحظه می کنید که مصرع سوم این غزل دقیقا با غزل شما هموزن است و حضرت بیدل به اختیارات شاعری { مفاعلن فعلاتن مفاعلُ فع لن } را با { مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن } را برابر گرفته است . همچنین این مصرع از همین غزل { به‌کیمیا ندهد خاک آن سرکو را }
علی ای حال من ایراد و لغزش وزنی ای در غزل شما نمی بینم . لیکن آنچنان که پیداست جناب خوش عمل عزیز بر عقیده ی خود پافشاری دارند امید که دیگر صاحبنظران هم در این باره نظر خود را بنویسند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسیار متشکرم جناب حاج محمدی عزیز . بنده هم قبول دارم که وزن پیشنهادی شما که نمونه ای زیبا از حضرت بیدل آوردید مطبوع تر است . بنده محضر بزرگانی چون جنابعالی و استاد خوش عمل فقط جهت آموختن قدم نهاده ام . سپاس از مهرتان
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/30 در ساعت : 8:32:53
با سلام مجدد ،
جناب یاری عزیز، علی رقم این که مایل نیستم این بحث را بیشتر از این دنبال کنم ،
اگر به مصراع اول از آخرین بیت شعر یلدا ( بیا و جلوه به شب های تیره ی ما کن ) توجه کنید و آن را میزان قرار دهید و به گوش وزنی خودتان مراجعه کنید ، به این نتیجه میرسید که در همه ی مصراع های دوم غزل و بعضی از مصراع های اول وزن شکسته و موسیقی شعر ناهمگون شده است ، بنا بر این اصرار بر درست بودن احتمالی وزن هم در اینجا خطاست.
ضمنا این وزن جدید نیست و شاعران زیادی با آن شعر های زیبا سروده اند ، مثل همان غزل بیدل که استاد حاج محمدی اشاهد مثال آورده اند . بنا بر این نزدیک ترین راه برای رفع اشکال غزل انتخاب این است که ردیف را به جای " نـشستن " < بـنـشستن > یا < پیوستن > بیاورید . نزدیکترین وزن به وزن انتخابی شما " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات " است که حافظ در غزلهای
295 و 297 و298 و 299 و..... دارد
و اما با همین وزن ، غزل 305 حافظ است با این مطلع :
به وقت گل شدم از توبه ی شراب خجل / که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
حالا به جای ادامه این بحث ، که نه تنها نتیجه ای ندارد بلکه باعث تضعیف دوستی ها می شود سعی بفرمایید شعرتان را با شعرهای دیگری که در این وزن سروده شده بسنجید و رفع اشکال کنید
با احترام بسیار و عرض پوزش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب روحانی عزیز . بنده در مقابل اساتیدی چون شما سر تواضع فرو می آورم و پیشنهاد شما را به دلیل اینکه این بحث به درازا نکشد به دیده ی منت می پذیرم . کوچک شما (( یاری ))
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/30 در ساعت : 15:2:28
با سلام مجدد
عجیب است از حضرت استاد نجوا . بنده اصلا نگفته ام که وزن شعر شما { مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن } است . بلکه گفته ام وزن غزل شما { مفاعلن فعلاتن / مفاعلُ فَع لُن } که اگر ردیف را به جای { نشستن } { بنشستن } می آوردید وزنش می شد همان وزنی که دوستان گفته اند و من هم از غزل بیدل شاهد آوردم . از استاد نجوا خواهش می کنم یککبار دیگر نظر قبلی بنده را به دقت ملاحظه فرمایند . منتها دوستان عزیز و بزرگوار ما چون مأنوس با همان وزن بودند نمی خواهند بپذیرند که می شود و می توانیم و بلکه حق داریم که وزن غزلمان را اندکی تغییر دهیم . عروض علم سیالی است . هیچ عروضی ای ادعا نکرده است که اوزانی که شاعران باید بر آن اوزان شعر بسرایند همین اوزانی است که من گفته ام و در غیر این اوزان پذیرفته نیست . علی ای حال این بحث ها بسیار سودمند است . و باید عزیزان از این بحث ها استقبال کنند .
بازدید امروز : 5,613 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,023,042
logo-samandehi